شکست نیاز
فروغ فرخزاد
(مجموعه ترانهها)
شکست نیاز
آتشی بود و فسرد
رشتهای بود و گُسست
دل چو از بندِ تو رست
جام ِجادویی اندوه، شکست
آمدم تا به تو آویزم
لیک دیدم که تو آن شاخهی بیبرگی
لیک دیدم که تو بر چهرهی امیدم
خندهی مرگی
وه چه شیرینست
بر سر گور تو ای عشقِ نیاز آلود
پای کوبیدن
وه چه شیرینست
از تو ای بوسهی سوزندهی مرگآور
چشم پوشیدن
وه چه شیرینست
از تو بگسستن و با غیرِ تو پیوستن
در به روی غمِ دل بستن
که بهشت اینجاست
بهخدا سایهی ابر و لب کشت اینجاست
تو همان به، که نیندیشی
به من و درد روانسوزم
که من از درد نیاسایم
که من از شعله نیفروزم
فروغ فرخزاد
از مجموعهی «دیوار»
* * *
یادنامهٔ «فروغ فرخزاد» در سایت «روای حکایت باقی»
* * *