آرزو
فروغ فرخزاد
(مجموعه ترانهها)
آرزو
کاش بر ساحل رودی خاموش
عطر مرموز گیاهی بودم
چو بر آنجا گذرت می افتاد
به سرا پای تو لب میسودم
کاش چون نای شبان میخواندم
به نوای دل دیوانهی تو
خفته بر هودَج موّاج نسیم
میگذشتم ز در خانهی تو
کاش چون پرتو خورشید بهار
سحر از پنجره میتابیدم
از پس پردهی لرزان حریر
رنگ چشمان تو را میدیدم
کاش در بزم فروزندهی تو
خندهی جام شرابی بودم
کاش در نیمهشبی درد آلود
سستی و مستی خوابی بودم
کاش چون آینه روشن میشد
دلم از نقش تو و خندهی تو
صبحگاهان به تنم میلغزید
گرمی دست نوازندهی تو
کاش چون برگ خزان رقص مرا
نیمهشب ماه تماشا میکرد
در دل باغچهی خانهی تو
شور من. . . ولوله برپا میکرد
کاش چون یاد دلانگیز زنی
میخزیدم به دلت پُر تشویش
ناگهان چشم تو را میدیدم
خیره بر جلوهی زیبایی خویش
کاش در بستر تنهایی تو
پیکرم شمع گنه میافروخت
ریشهی زهد تو و حسرت من
زین گنهکاری شیرین میسوخت
کاش از شاخهی سر سبز حیات
گل اندوه مرا میچیدی
کاش در شعر من ای مایهی عمر
شعلهی راز مرا میدیدی
فروغ فرخزاد
از مجموعه «دیوار»
* * *
یادنامهٔ «فروغ فرخزاد» در سایت «روای حکایت باقی»
* * *