و اما آگاهی از داستانِ پیدایش یا ماجرایی که باعث سرایش و شکل گرفتن ترانهای شده است هم جذابیت و لطف خودش را دارد.
البته همهی ترانهها در پیشینهی خود لزوما ماجرایی خاص برای سرودهشدن ندارند. گرچه گاهی پس از اجرای ترانهای بوده که به لطف تخیل و گمانهزنیهای شنوندگانِ آن، «داستان پیدایش» و ماجرایی برای روایت پیدا کرده است. آنچنانکه برای ترانهی «مرا ببوس» با صدای «حسن گلنراقی»، با این شایعه که شعر ترانه از زبان افسری از سازمان نظامی حزب توده است در آخرین شب وداع با تنها دختر خود که البته چنین نبود. [در اینجا بخوانید!]
گاه این خود ترانهسرایان هستند که در بارهی انگیزه و ماجرایی که باعث سرودن شعر ترانه شده مطلبی نوشته یا در مصاحبههایشان توضیح دادهاند. مثل ترانهی «جنگل» سرودهی «ایرج جنتیعطایی» با صدای «داریوش اقبالی» که اشارتی به واقعۀ «سیاهکل» دارد. [در اینجا بخوانید!]
بهر حال، آگاهی داشتن از «داستانِ پیدایش» ترانهها این خاصیت را دارد که شنونده با در نظر گرفتن واقعه، موقعیت و شرایطی که سبساز خلق ترانه شده، با گوش و هوش و درک و دریافت عمیقتر و متفاوتی، ترانه را بشنود.
جدا از این گاه اما، خالی از لطف نیست اگر بدانیم ترانهای مشهور بر سبیل اتفاق، یا ایده و پیشنهادی سردستی و نه چندان جدی شکل گرفته، و در روند ساخت و پرداخت آن، چنان جلوهای یافته که در مقایسه با طرح اولیه، تفاوت از زمین تا آسمان است. نمونهای از این ماجراها، یکی هم ترانۀ «دو کبوتر»، با شعر «پرویز وکیلی»، آهنگ «عطاالله خُرم» با صدا و اجرای «ویگن» است. در واقع یکی از ترانههای خاطرهانگیز و ماندگار این مثلث هنری.
«عطاالله خُرم»، در گفتگویی با دکتر «محمود خوشنام» ماجرای چگونگی خلق این ترانه را اینطور تعریف کرده است که: روزی در محلهی دربند تهران دو کلاغ را بر شاخساری دیده که با هم بگو مگو داشتهاند. عصر آن روز قضیه را برای «پرویز وکیلی» تعریف میکند و از او میخواهد که ترانهای بر این اساس بنویسد. کلاغهایی که عطاالله خرم در دربند دیده است در شعر ترانه به دو کبوتر تبدیل شدهاند. دو کبوتر که بر شاخساری آشیانه داشته و با هم شبها سر بر بستر پرها سر مینهادهاند. با وزش هر نسیم آشیانه میلرزیده و آن دو از بیم جان بر سر هم پر میکشیدهاند. اینک ولی از هم رویگردان شدهاند و هیچکدام نمیداند چه شد که آشنا گشتهاند و چه شد که اینک از هم جدا ماندهاند.
این بخش از گفتگوی شنیدنی برگرفته از مجموعه برنامههای است که دکتر «محمود خوشنام» در معرفی ترانهسرایان معاصر برای بخش فارسی رادیو بیبیسی، تهیه و تنظیم میکرد.
«دو کبوتر»
ترانهسرا: پرویز وکیلی
آهنگساز: عطاالله خُرم
ترانهخوان: ویگن
روزی من و تو ای جان، همچون کبوترها
سر مینهادیم با هم در بستر پرها
پر گشاده همره مرغان خوشآواز
گه به کوهستان و گه به صحرا در پرواز
جلوۀ زندگی را در چشم هم میدیدیم
چون به شب میرسیدیم، کنار هم میآرامیدیم
تا نسیمی میوزید، آشیانه میلرزید
ما ز بیم جانِ خود بر سر هم پر میکشیدیم
اکنون از هم رو گردانیم
نه من، نه تو نمیدانیم
چون شد که آشنا گشتیم
روز دگر جدا گشتیم
آه، آه، هر کس که دلدار مرا
از من جدا کرد ای خدا
خواهم بسوزانی دلش
سازی ز دلدارش جدا
اکنو از هم رو گردانیم
نه من، نه تو نمیدانیم
چه شد که آشنا گشتیم
روز دگر جدا گشتیم
* * *
از «پرویز وکیلی» در این سایت
● حکایت ترانه «دو کبوتر» با صدای «ویگن»
● «پرویز وکیلی» ترانهسرای پیشقدم، راهگشا
● مثلث هنری: عطاالله خُرم، پرویز وکیلی، ویگن
● با «پرویز وکیلی» از «یکشنبهها هرگز» تا «بوی فریاد»
* * *