پیشینۀ پیشکش کردن قصاید بلند و حتی دیوان اشعار از سوی شاعر به شاه و صاحبمنصبان، از زمان «فرخی سیستانی» و «فردوسی» و دیگر شاعران متقدم در تاریخ ادبیات ما ثبت شده و بر اهل کتاب روشن است.
هدیهکردنِ سرودهای از سوی شاعری به شاعر دیگر اما گمانم نباید چندان قدمتی داشته باشد. از اهدای شعر بلند «عقاب» سرودۀ «پرویز ناتل خانلری» به «صادق هدایت»، و مجموعۀ «تولدی دیگر» که «فروغ فرخزاد» آنرا به «ا. گ» [ابراهیم گلستان] تقدیم کرد بگذریم، در دفتر اشعار شاعران نوسرای معاصر، چه بسیار سرودههایی که در همان سالهای سرایششان، به دوست شاعر دیگری اهدا شده و به خط و نشان خود شاعر در سرلوحۀ شعر، ثبت و اعلام شده است.
از مشهورترین این سرودهها و نامهای آشنا، «زمستان» از «مهدی اخونثالث» است که به «احمد شاملو» هدیه شده؛ و یا «شبانه»هایی که «احمد شاملو» به «گوهر مُراد» [غلامحسین ساعدی] اهدا کرده است.
شاملو، البته جز این دو «شبانه» که به زبان محاوره و شکسته سروده، در مجموعۀ «ابراهیم در آتش»، یکی دیگر از اشعار مشهور خود بهنام «محاق» را هم به «ساعدی» هدیه کرده است. [به نو کردن ماه، بر بام شدم، با عقیق و سبزه و آینه.]
این دو «شبانه» اما به انتخاب «اسفندیار منفردزاده» ترانه شد. او برای آنها موسیقی نوشت و «فرهاد مهراد» خواندشان. و این شد که آن سرودهها، از میان ورقهای چاپی کتاب بیرون آمدند و زمزمۀ زبان مردم کوچه و خیابان شدند و حتی در جایی از تاریخ مبارزات مردمی ایران جلوه کرد و ثبت و ماندگار شد.
مردم ـ آنهایی که شبانه را با موسیقی «اسفندیار منفردزاده» و صدای «فرهاد» میشنیدند ـ همه اگر نه، ولی بیشترشان میدانستند که شعر از «احمد شاملو»ست. اما در همان جمع شنونده، ـ همه اگر نه، شاید کمتر کسی خبر داشت که این دو سروده از سوی شاعر، به «غلامحسین ساعدی» هدیه شده است.
* * *
شبانه
کلام: احمد شاملو
ترانهخوان: فرهاد مهراد
آهنگ: اسفندیار منفردزاده
کوچهها باریکن
دُکّونا
بستهس،
خونهها تاریکن
تاقا
شیکستهس،
از صدا
افتاده
تار و کمونچه
مُرده میبرن
کوچه به
کوچه.
□
نگا کن!
مُردهها
به مُرده
نمیرن،
حتا به
شمعِ جونسپرده
نمیرن،
شکلِ
فانوسیین
که اگه خاموشه
واسه نَفنیس
هَنو
یه عالم نف توشه.
□
جماعت!
من دیگه
حوصله
ندارم!
به «خوب»
امید و
از «بد» گله
ندارم.
گرچه از
دیگرون
فاصله
ندارم،
کاری با
کارِ این
قافله
ندارم!
□
کوچهها باریکن
دُکّونا
بستهس،
خونهها تاریکن
تاقا
شیکستهس،
از صدا
افتاده
تار و کمونچه
مُرده میبرن
کوچه به
کوچه. . .
۱۳۴۰
احمد شاملو
از مجموعۀ: «لحظهها و همیشه»
* * *
سال ۱۳۵۷ سالی که در تاریخ ایران ثبت شده و خواهد ماند. سال انقراض حکومت سلطنتی در ایران و جمهوری شدن این کشور. سالی که انگار نه از فروردین ماه، که از هفدهم شهریور ماه آنسال شروع میشود. آنسال که بهار به بهمن افتاده بود.
هفدهم شهریور به جمعه افتاده است. جمعهای سیاه جامه از واقعۀ کشتار مردم در میدان ژاله. جمعهای که یادش تا هنوز و همیشه با ترانۀ «جمعه برای جمعه» با صدای فرهاد در یاد ما زنده است.
در این کاست، همراه با ترانۀ «جمعه برای جمعه»، «شبانۀ دوم» هم منتشر میشود. «شبانۀ دوم» با مطلع (یه شب مهتاب) در اصل سال ۱۳۵۲ و همزمان با «شبانۀ اول» با مطلع (کوچهها باریکن) ساخته شده بود که دستگیری «اسفندیار منفردزاده» و سر از اوین در آوردن او مانع اجرای آن میشود. و حالا با طرح جغدی سرخ بر زمینهای سیاه. و سه تقدیمنامه پایین آن.
شاعر: احمد شاملو، شعر را به «دکتر غلامحسین ساعدی» دوست نمایشنامهنویس خود تقدیم کرده است. خواننده: فرهاد، آنرا به «دکتر صلحیزاده» پزشک متخصص ترک و درمان اعتیاد. و اسفندیار منفردزاده، به «دکتر اسماعیل خویی» شاعر معاصر.
«شبانۀ دوم» با آن کلام و خطاب به «عمو یادگار» و جوشش و پویهای که در آهنگ آن بود، انگار که باید هم میماند تا در شهریور اینسال منتشر شود.
شبانه
کلام: احمد شاملو
ترانهخوان: فرهاد مهراد
آهنگ: اسفندیار منفردزاده
یه شب مهتاب
یه شب مهتاب
ماه میاد تو خواب
منو میبره
کوچه به کوچه
باغ انگوری
باغ آلوچه
دره به دره
صحرا به صحرا
اونجا که شبا
پشت بیشهها
یه پری میاد
ترسون و لرزون
پاشو میذاره
تو آب چشمه
شونه میکُنه
موی پریشون
یه شب مهتاب
ماه میاد تو خواب
منو میبره
ته اون دره
اونجا که شبا
یکه و تنها
تک درخت بید
شاد و پر امید
میکُنه به ناز
دستشو دراز
که یه ستاره
بچکه مث
یه چیکه بارون
به جای میوهش
سر یه شاخهش
بشه آویزون
یه شب مهتاب
ماه میاد تو خواب
منو میبره
از توی زندون
مث شب پره
با خودش بیرون
میبره اونجا
که شب سیاه
تا دم سحر
شهیدای شهر
با فانوس خون
جار میکشن
تو خیابونا
سر میدونا:
عمو یادگار
مرد کینه دار
مستی یا هشیار؟
خوابی یا بیدار؟
مستیم و هشیار
شهیدای شهر
خوابیم و بیدار
شهیدای شهر
آخرش یه شب
ماه میاد بیرون
از سر اون کوه
بالای دره
روی این میدون
رد میشه خندون
یه شب ماه میاد . . .
احمد شاملو
از مجموعۀ: «هوای تازه»
* * *
در شروع مطلب گفتیم که «شاملو» جز این دو «شبانه»، همچنین از مجموعه اشعار «ابراهیم در آتش»، سرودۀ «مُحاق» را هم به «ساعدی» هدیه کرده است.در پایان این نوشتار، گفتم تا کار را تمام و حق مطلب را ادا کرده باشم، آن شعر را هم به این دو «شبانه» اضافه کنم. آن را با صدای شاعر بشنوید!
به نو کردن ماه
بر بام شدم
با عقیق و سبزه و آینه.
داسی سرد بر آسمان گذشت
که پرواز کبوتر ممنوع است.
صنوبرها به نجوا چیزی گفتند
و گزمگان به هیاهو شمشیر در پرندگان نهادند.
ماه
برنیامد.
* * *
آثار «احمد شاملو» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *
در بارهٔ «اسفندیار منفردزاده» در این سایت:
یادمان هفتاد سالگی «اسفندیار منفردزاده»
* * *