شعرهای یدالله رویایی
سروده و صدا: یدالله رویایی
موسیقی متن: مجید انتظامی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۶
در آفتاب سبز نگاه او
از چشم من طنین تماشا برخاست
در چشم او طنین تماشا بنشست
موجی ز بیگناهی من پر زد
با عمق بیگناهی او پیوست
در آفتاب سبز نگاه او
تکرار نور بود و گریز رنگ
سودای جان و همهمهی دل بود
پرواز دور زورق صد آهنگ
آن بیکرانه ظهر زمستان بود
سرشار از حرارت دلخواه
با جلوه های عاطفه در تغییر
هر لحظه از درخشش ناگاه
موجی در آن دیار نمیآشفت
آن بیگناهی ساکت را
در ماوراهای نهان لیک
روییده بود رقص علامتها
تا در من انتظاری را
ویران کنند
و انتظار دیگر را
عریان
اینک گریز بیخبر دل را
زنگ کدام کوچ دمیدهست؟
سوی کدام جاده نیاز نور
راهم به اشتیاق بریدهست؟
در نقش بیقرار دو چشم من
تنهایی غریب شکستهست
در خلوت بزرگ دو چشم او
تصویر اعتماد نشستهست
در تنگههای کوچک و دورش
هر لحظه روشنیهایی
تکرار میشود
در دور دستها
از تابش اشعهی نمناک
گودال بینهایت
هموار میشود
تا من نگاه میکنم
زان بیکرانه مزرع سبز
رنگی بُریده میشود
تا او نگاه میکُند
بر روی قلب من ابدیت
گویی شنیده میشود
از مجموعهی «من از دوستت دارم»
* * *
بازگشت به مجموعه اشعار «یدالله رویایی»
* * *