جواد بدیع‌زاده: ماشین مشدی ممدلی

جواد بدیع زاده ماشین مشدی ممدلی

ماشین مشدی ممدلی
شعر: غلامرضا روحانی
آهنگ و آواز: جواد بدیع‌زاده

ماشینِ مشدی ممدلی، ارزون و بی‌معطلی
این اتولی که من میگم، فورد قدیم لاری‌یه
رفتن توی این اتول، باعث شرمساریه
نه بابِ کورسِ شهریه، نه قابلِ سواریه
بار کشیده بسکی از قزوین و رشت و انزلی
ماشینِ مشدی ممدلی، ارزون و بی‌معطلی

ماشین مشدی ممدلی، صندلیاش فنر داره
بلیت‌فروشِ مّشدی و، شوفُر بی‌هنر داره
بهر مسافرینِ خود زحمت و دردسر داره
رفتنِ با اتول بُوَد باعثِ کوری و شلی
ماشینِ مشدی ممدلی، ارزون و بی‌معطلی

مسافر از بوی اتول تا می‌شینه کِسل می‌شه
از متلک شنیدن و، بور شدن، خجل می‌شه
بسکی فشار میاد به او دچار دردِ دل می‌شه
پاره شود لباس اگر، گیر کُند به صندلی
ماشینِ مشدی ممدلی، ارزون و بی‌معطلی

این اتولی که از قفس، تنگ‌تر و کوچیک‌تره
جای چهل مسافرِ گُنده و چاق و لاغره
شوفرهِ بس‌که ناشی‌یه اتول همیشه پنچره
راه نرفته درمی‌ره لاستیکِ چرخِ اولی
ماشینِ مشدی ممدلی، ارزون و بی‌معطلی

این اتولِ شکسته از سیستم قدیمی‌یه
تایر اون قراضه و، پیستون اون لحیمی‌یه
شوفره دائماً پیِ لوده‌گری و لیمی‌یه
سربالایی نمی‌کشه، مگر با خیلی معطلی
ماشینِ مشدی ممدلی، ارزون و بی‌معطلی

* * *

از «جواد بدیع‌زاد» در این سایت:
یه پول خروس
ماشین مشدی ممدلی
آلاگارسون (کلفتِ آلاگارسون)
خزان عشق (مجموعه‌ترانه‌ها)

* * *

error: Content is protected !!