پروانه
شعر: ملکالشعرا بهار
خوانندگان: بهجتخانم و مهلقا خانم
پروانه
شعر: ملکالشعرا بهار
تار: غلامحسین سالاری / ویولن: یوسف نوزاد / تنبک: مهدی غیاثی
پروانه ای محبوب ظریف
چون شد که از آتش تو پروا نکُنی
جز جانب دشمن تو پروا نکُنی
رسم فداکاری خوش آموختهای
خود را برای دیگران سوختهای
جز عاشقی چیزی نیاموختهای
جان را فدای روی جانانه کنی
شمعا ز کس پروا نکُنی
خون در دل پروانه کُنی
یا رب که امشب را تو فردا نکُنی
ای روح پروانه، چرا عزیز من یادی تو از ما نکُنی
آن خوشنوا مرغ سحری
رنجیده از خوی بشری شد
تا به فردوس برین ناله کُند
گلبانگِ آزادی در آن صفحه زند
چشم قضا زد ره به شیرین سخنش
قفل خموشی زد اجل بر دهنش
کُنج قفس را کرد بیتالحزنش
غافل که این بلبل قفس میشکند
پروانه ای مرغ سحرم
از مُردنت خون شد جگرم
دیگر به موسیقی، تو غوغا نکنی
شوری و شهنازی تو برپا نکنی
ای روح پروانه، چرا عزیز من یادی تو از ما نکنی
پانویس:
● پروانه نام هنری «بتول رضایی» یا «خانم موچول» نوازندهی تار، سهتار و خوانندهی موسیقی دستگاهی ایرانی بود. او نخستین زن هنرمندی است که همزمان با نواختن سهتار، صدای آوازش نیز ضبط شده است. در سیزده سالگی ازدواج کرد. همسر او خیاط و به سِل مبتلا بود. پروانه نیز به این بیماری مبتلا شد و در ۲۴ سالگی درگذشت. آرامگاه او در گورستان ابنبابویه در جنوب تهران است.
● شعر این تصنیف را محمدتقی بهار (ملکالشعرا بهار) در رثای این خواننده سروده است. (از بازیهای روزگار اینکه محمدتقی بهار خود نیز به بیماری سل درگذشت.) متن کامل این شعر که در دیوان این شاعر و در بخش تصنیفها بهچاپ رسیده، به این صورت است:
پروانه! ای موجود ظریف
پروانه! ای مخلوق شریف
ای صاحب پرهای لطیف
چون شد که از دشمن تو پروا نکُنی
جز جانب آتش تو پروا نکُنی
رسم فداکاری خوش آموختهای
خود را برای دیگران سوختهای
جز عاشقی چیزی نیاموختهای
باید دلا تقلید پروانه کنی
جان را فدای روی جانانه کنی
مُردی توای پروانه و مُرد هنر
موسیقی و حسن و کمالات دگر
ای شمع خائن، شو ز غم زیر و زبر
پروانه را کُشتی و حاشا نکُنی
ای شمع بیپروای دنی
پروانه را کُشتی علنی
یارب که امشب را تو فردا نکُنی
یارب که امشب را، که امشب را تو فردا نکُنی
ای روح پروانه تو در بهشت برین
یادی از ما نکنی
آن خوشنوا مرغ سحری
رنجیده از خوی بشری
شد، تا به فردوس برین ناله کُند
گلبانک آزادی در آن صفحه، در آن صفحه زند
چشم قضا زد ره به شیرین سخنش
قفل خموشی زد اجل بر دهنش
کُنج قفس را کرد بیتالحزنش
غافل که این بلبل قفس میشکند
پروانه ای مرغ سحرم
ز مردنت خون شد جگرم
دیگر به موسیقی تو غوغا نکُنی
شوری و شهنازی، و شهنازی تو برپا نکُنی
ای روح پروانه
چرا عزیز من
یادی تو از ما نکنی
● محمدحسین شهریار نیز در سوگ این خواننده مثنوی «روح پروانه» را در ۱۶۵ بیت سروده است. ابیاتی برگرفته از این مثنوی بلند را در زیر بخوانید.
پروانه به حال تو دل شمع بسوزد
تنها نه دل شمع، دل جمع بسوزد
از نالهی تو اشک من آمیخته با خون
ای سینهی مجروح، الا ای نی محزون
دل میشکنی باز به آواز شکسته
ایوای چه سوزیست در این ساز شکسته
پرورده به دامان غمت دایهی حسرت
ای نوگل پژمانِ من ای مایهی حسرت
پروانه ز آهت جگر سنگ گدازد
با سوز تو آخر دل بیچاره چه سازد
امشب چه شد آخر که نگیری دمی آرام
ای اختر برتافته ای دختر ناکام
بعد از تو به گلزار طرب باد وزان شد
وز بادِ وزان گلشن آمال خزان شد
بعد از تو خط دلبری و حُسن قلم خورد
بعد از تو بساط طرب و عیش بههم خورد
بعد از تو دگر پردهی ساز است دریده
بعد از تو دگر قامتِ چنگ است خمیده
پروانه دگر بعد تو با شمع ستیزد
در ماتم تو، شمعِ طرب اشک بریزد
بعد از تو رود خرمن عاشق همه بر باد
بعد از تو دگر عشق و جوانی رود از یاد
بعد از تو دگر زخم کُند، زخمه دل چنگ
دیگر نزند زمزمهی تار به دل چنگ
بعد از تو دگر بغض بگیرد گلوی نای
بیرون نجهد از گلوی نای بجز وای
بعد از تو دگر بادهکشان جام شکستند
بعد از تو در میکدهها را همه بستند
طوفان بلا از همه سو باد برانگیخت
ابر آمد و سیلاب غم از دیده فرو ریخت
خوبانِ مصیبتزده گیسو همه کندند
گیسو هم کندند و به خاکِ تو فکندند
این چرخ پُر از کینه دلِ صاف ندارد
وارونتر از این باد که انصاف ندارد
این سینه سرور دل عشاق حزین است
آن سینه که مستوجب تیر است نه این است
این سینه به جز جایگه عشق و وفا نیست
این سینه به جز آینهی غیبنما نیست
این سینهی نازک، شود آزرده ز آهی
ای سِل تو از این سینهی آزرده چه خواهی؟
امشب عجبی نیست که پروانهپرستم
من شاعر سودا زدهی عاشق مستم
پروانه! رفیقان همه از غم به هراسند
این مجلسیان قدر تو چون من نشناسند
من نیز در این سینه دل غمزده دارم
من نیز در این شهر یکی گمشده دارم
. . .
. . .
● فایل صوتی این تصنیف را از کانال غنی و ارزشمند «بازنشر آثار بزرگان موسیقی ملی ایران» در یوتیوپ برداشتم.
* * *
از «محمدتقی بهار» در این سایت:
● تاریخچهی تصنیف «مرغ سحر»
● تصنیف «عروس گل» با صدای «مهر آفاق»
● تصنیف «عروس گل» بازخوانی «سیما بینا»
* * *