حکایت مرگ صمد، به روایت حمزه فراهتی

صمد بهرنگی آزاده اخلاقی

در باره مرگ صمد بهرنگی، دو نظریه‌ی مختلف وجود دارد. یکی این‌که: او به دستورِ یا به دستِ عوامل حکومت کُشته شده‌است؛ و دیگر این‌که: او به علت بلد نبودن شنا در ارس غرق شده‌است. «حمزه فراهتی» دوست همراه صمد بهرنگی در روز غرق شدن او، بعدها چگونگی آن واقعه را در چند رسانه بازگو کرد.

پانویس:
● عکس «مرگ صمد بهرنگی»، برگرفته از مجموعه‌ای به نام «به‌روایت یک شاهد عینی» کاری از «آزاده اخلاقی» هنرمند عکاس ایرانی است.

● بازسازی تصویری لحظه‌ی از آب گرفتن جسد «صمد بهرنگی» در این اثر، بر اساس روایت «اسد بهرنگی» از آن واقعه است. در بازگویی چگونگی آن ماجرا از جمله یکی هم نقل‌قول «بهروز دولت‌آبادی» (ب. چای‌اوغلو) از «حمزه فراهتی» است به این شرح که:

«حمزه [فراهتی] آن‌زمان دامپزشک بود و افسر ارتش شده بود. صمد [بهرنگی] را در مقابل «کافه مایاک» در خیابان پهلوی [شهر تبریز] می‌بیند. به او می‌گوید: «می‌آیی به «قره‌داغ» برویم؟». پنجشنبه [۷ شهریور ۱۳۴۷] راه می‌افتند به سمت «قره‌داغ». جمعه ـ هشتم ـ می‌روند «خُمارلو» و گویا هوا هم خیلی گرم بوده است. تصمیم می‌گیرند برای آب‌تنی به «ارس» بروند. «صمد» چون شنا بلد نبوده، می‌نشیند کنار آب و آبی به دست و صورت می‌زند . . . روز بعد می‌روند پاسگاه «توارلیک». آنجا دوباره می‌روند که شنا کنند . . . «صمد» همچنان که کنار آب نشسته بوده یک‌دفعه می‌گوید: «حمزه، آب دارد من را می‌برد». «حمزه» بر خلاف جریان آب شنا می‌کُند و دو سه متر تا «صمد» فاصله داشته است که می‌بیند «صمد» نیست . . . «حمزه» که از آب بیرون می‌آید، یک‌شبانه روز آنجا می‌نشیند. در واقع شوکه شده و حالت افسردگی پیدا کرده بوده است. خبر که رسید، «کاظم سعادتی» با «اسد بهرنگی» [برادر صمد] رفتند «قره‌داغ». هفت هشت روز طول کشید تا جنازه اش پیدا شد . . . جنازه‌ی «صمد» را روی یک «آدا» [تخته سنگ‌هایی که به صورت جزیره میان رودخانه است) پیدا می‌کُنند. آب مسیر طولانی‌ای «صمد» را با خودش برده بود. . .» [هرگز فراموش نمی‌کنم، گفت‌وگو «امید منتظری» با «بهروز دولت‌آبادی»، سایت اخبار روز]

● «حمزه فراهتی» دوست همراه «صمد بهرنگی» در روز غرق شدن او، بعدها چگونگی آن واقعه را در چند رسانه بازگو کرد.

ـ اول در نوشتاری با عنوان «قصهٔ راز کُشندهٔ‌ ارس» که پاسخ به مقاله‌ٔ «روزهای باران در تبریز» [شمارهٔ ۶۳ ـ ۶۲ مجلهٔ آدینه ،‌ چاپ ایران ۱۳۷۰] در کتاب «شب دردمند آرزومندی» [مجموعه مقالات فرج سرکوهی، چاپ اول، نشر باران ـ سوئد، ۱۹۹۹، صفحه ۴۴۱ تا ۴۴۴] به‌چاپ رسید.

ـ بعد در سه فصل [سال مرگ صمد، سال بهتان،‌ سال‌های سکوت] از کتابی که شرح زندگی و فعالیت‌های سیاسی خود اوست. (از آن سال‌ها . . . و ساله‌های دیگر، انتشارات فروغ، آلمان. چاپ اول پاییز ۱۳۸۵، صفحهٔ ۱۵۳ تا ۱۸۹)

ـ بعدترها در گفتگویی با «مهدی فلاحتی در دو برنامهٔ تلویزیونی «بی‌پرده، بی‌تعارف» [بخش فارسی صدای آمریکا] (گشودن راز مرگ صمد بهرنگی، ۲۸ بهمن ۱۳۹۲) که فایل شنیداری در بالای صفحه، برگرفته از آن برنامه است.

* * *
یادنامه‌ی «صمد بهرنگی» در سایت «راوی حکایت باقی»

* * *

error: Content is protected !!