اتلمتل
تنظیم شعر: نورالدین زرینکلک
گوینده: شیوا گورانی
موسیقی: کامبیز روشنروان
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۳
اینروزها نگاه که میکنی میبینی ترانه و بازیهای قدیمی کودکان هم مثل خیلی چیزهای دیگر به «خاطره» پیوسته و شده یک «یاد شیرین» از سالهای دور زندگی در حافظۀ بزرگسالان فامیل.
یکی از این ترانه ـ بازیها هم همین «اتلمتل» خودمان که روزگاری در بیشتر شهر و ولایتهای ایران شناختهشده بود و روایتهای متفاوت خودش را داشت. گرچه این اواخر ـ اگر دیده باشید ـ شعر این متل، دستمایۀ تفسیر و سرودن یکی دو قطعۀ طنز هم شده است که خب البته ربطی به عالم کودکانه و بچگیهای ما ندارد و بیشتر مربوط به بازی سیاست در دنیای آدمبزرگهاست.
«احمد شاملو»، ذیل مطلع این متل، در «کتاب کوچه» آورده است: «یکی از بازیهای بسیار قدیمی کودکان است و وجه تسمیهاش سطر اول ترانهئی است که حرکات بازی با هجاهای آن تنظیم میشود.»
و در توضیح چگونگی این بازی مینویسد: «بچهها دایره وار مینشینند و پاهایشان را بهطرف مرکز دایره دراز میکنند. اوستا، همچنان که ترانۀ بازی را میخواند، با هر ضرب آن به یکی از پاها دست میزند. یک ضرب برای یک پا، یعنی دو ضرب برای هر بازیکن. پائی که با آخرین ضرب ترانه لمس شود سوخته است و از دور بازی خارج میشود. بدین معنی که بازیکن آن پا را زیر خود جمع میکند و هرگاه هر دو پایش سوخت موقتا از دور بازی کنار مینشیند و بازی با تکرار ترانه روی پاهای باقیمانده تکرار میشود تا جائی که تنها یک پا باقی بماند. آنگاه اوستا تصمیم خواهد گرفت که صاحب آخرین پا، برای تفریح و سرگرم شدن دیگران چه کاری انجام بدهد . . .»
«احمد شاملو»، در پایان این بخش روایتهای متفاوت و گوناگونی از این شعر در شهرهای شیراز، تهران، رشت، کازرون، اصفهان، کرمان، همدان، مشهد، زرقان، رامهرمز، آباده و لاهیجان را بهشیوۀ آوانگاری نوشته است.
در اینجا روایتی از شعر ترانۀ بازی «اتلمتل» را با تنظیم «نورالدین زرین کلک» میخوانید. با ریتم و ملودی آهنگهایی که «کامبیز روشنروان» تنظیم و روی این شعر اجرا کرده، این کار مصداق یکتیر و دو نشان شده است. هم متلی کودکانه و هم گوشههای ضربی از آهنگهای قدیمی.
اَتل مَتل توتوله
گاوِ حسن چهجوره؟
نه شیر داره، نه پستون
دُمبِشو بُردن اردستون
سُمِشو بُردن پاکستون
شیرِشو بُردن هندستون
یک زنِ کُردی بستون
اسمِشو بزار ستاره
براش بزن ناقاره
رو گُنبد و مناره
اسمِشو بزار عمقِزی
دورِ کُلاش قرمزی
موی سرش وزوزی
عمقزی شوخ و شنگه
قِر دادنش قشنگه
هر وقت میرن النگه
یک پایِ خرش میلنگه
این درو وا کُن سلیمون
اون درو وا کن سلیمون
قالیرو بِکش تو ایوون
یه پُک بزن به قلیون
گوشهی قالی کبود
اسم دائییم محمود
محمودِ بالا بالا
سر کردهی شُغالا
آش میخوری بسم الله.
حسنی کُجاس؟ تو باغچه.
چیچی میچینه؟ آلوچه.
واسهی دخترای کوچه
حسنی رفته به اُردو
برای نصفِ گِرود
اُردو خبردار شد
حالِ بگُوم زار شد
بَگُوم بَگُوم حیا کُن
از سوراخِ در نیگا کُن
خروسه میگه: قوقولیقو
مُرغِ پا کوتای من کو؟
کلاغه میگه: قار قار
سفره قلمکارِ کار
ببعی میگه: بعبع
دُنبه داری؟ نه، نه!
پس چرا میگی بعبع
قورباغه میگه: من زرگرم
طوقِ طلا بهگردنم
اسبِ سیاه، اسبِ سفید
زیر بغلم
دستهی گُل برادرم
هاچین و واچین
یه
پا
تو
ور
چین.
* * *
فهرست آثار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۴)
* * *