دیدن و شنیدن بعضی چیزها برای ما یادآور چیز دیگری هستند. مثل تاریخ امروز که برای بزرگترهای ما یادآور کودتای ۲۸ مرداد در سال ۳۲ است؛ یا دیدن فیلم «گوزنها» برای نسل امروز که از سال ۵۷ تا همیشهی تاریخ یادآور فاجعهی سینما رکس آبادان است. جنایتی که هنگام نمایش فیلم گوزنها رخ داد. و از قضا آن روز هم ـ مثل امروز ـ ۲۸ مرداد بود.
«گنجشکک اشیمشی»، ترانهای که کلامش از «متلهای کودکانه» است و چنان خوب و جا افتاده در موسیقی و اجرا که انگار از اول همین بوده و هیچوقت دیگر شکلی جز این نخواهد یافت.
در آن سالها مجموعهای از ترانههای محلی و فلکلوریک با صدای «پری زنگنه» اجرا و به بازار آمده و مورد استقبال قرار گرفته است. فضای مناسب و آمادهای است و «منفردزاده» میخواهد آن متل سروده و ساخته شده را «پری زنگنه» برای تیتراژ و فصل پایانی فیلم «گوزنها» بخواند. کاری تازه، با صدایی آشنا در اجرای ترانههایی از ایندست در آنروزها.
* * *
کارگردان و فیلمنامهنویس: مسعود کیمیایی، دستیار کارگردان: مسعود سلطانی، محمد ترابنیا، مدیر فیلمبرداری: نعمت حقیقی، دستیار فیلمبردار: جمشید فرحی، دستیاران: نصرت کریمی، احمد بخشی، حسین حقیقی، ابراهیم، غلامعلی آذریون، علی درویشی، محمد مجیدی، مدیر صداگذاری: روبیک منصوری، صدابردار: رضا قویدل، دستیار: مسعود خبازان، تدوینگر: عباس گنجوی، موسیقی متن: اسفندیار منفردزاده، خواننده: پری زنگنه، چاپ و لابراتوار: اصغر امینیان، با نظارت: صادق نوذری، جلوههای ویژه: محمد پیراسته، عکاس: کیومرث درمبخش، دستیار: رضا رجبعلیان، تدارکات: عینالله صفوری، طراح پوستر و پلاکات: مرتضی ممیز، تهیهکننده: مهدی میثاقیه، بازیگران: بهروز وثوقی، فرامرز قریبیان، پرویز فنیزاده، نصرت پرتوی، گرشاسب رئوفی، عنایتالله بخشی، منوچهر نادری، مستانه جزایری، محبوبه بیات، پروین سلمیانی، اردشیر پهلوان، سعید پیردوست، نظامالدین شفایی، جهانگیر فروهر، محمد ورشوچی، علیاکبر مهدوی، عینالله صفوی، فهیمه آموزنده، حمید سعیدپور، شادیآفرین، کارمن، اکبر جنتیشیرازی، حسین شهاب، محمد عطایی، مصطفی برقی، حسین یوسفی، انوش، ورجاوند، نعمتالله گرجی، امرالله صابری، حاجیان، بازیگران تئاتر جامعۀ باربد، علیبابا، عنایتالله شفیعی، مدتزمان: ۱۱۵ دقیقه، محصول: استودیو میثاقیه، سال نمایش: ۸ بهمن ۱۳۵۴ در سینماهای: آسیا، ژاله، مولنروژ، اروپا، شهوند، لیدو، نپتون، توسکا، المپیا، پاسارگاد، چرخوفلک، شرق، کاپری.
یک چریک شهری بهنام قدرت میزبانی (فرامرز قریبیان)، پس از سرقت از بانک، از رفقایش جدا میشود و با پیکری زخمی خود را به دوست ایام کودکیاش سیدرسول (بهروز وثوقی) میرساند. سید رسول معتادی است که برنامههای تماشاخانهای در لالهزار را اعلام میکند و همسرش فاطی (نصرت پرتوی) بازیگر تماشاخانه است. قدرت در خانۀ سید پناه میگیرد و فاطی بر زخمش مرهم می گذارد. سید، تحت تأثیر قدرت ابتدا، در مقابل صاحبخانۀ زورگویشان (عنایتالله بخشی) و یکی از بازیگران تماشاخانه بهنام عباس، که مزاحم فاطی است، میایستد، و بعد اصغر هروئینفروش (گرشا رئوفی) را از پا در میآورد، و سپس پولهایی را که نزد قدرت است به رفقای او میرساند. پلیس، که در جستوجوی قدرت است، رد او را در خانۀ سید مییابد و خانه را محاصره میکند. سید با اجازۀ پلیس پیش قدرت میرود تا او را وادار به تسلیم کند؛ اما قدرت مقاومت میکند و پلیس خانه را بهگلوله میبندد و سرانجام هر دو با انفجار خانه از پا درمیآیند. [عباس بهارلو، فیلمشناخت ایران، جلد اول، نشر قطره]
* * *
در بارهٔ «اسفندیار منفردزاده» در این سایت:
یادمان هفتاد سالگی «اسفندیار منفردزاده»
* * *