شاید باور نکنید، اما حقیقت دارد. ریشهی سرود «بهاران خجستهباد! به ایالت «کاتانگا» در کشور «کنگو» میرسد. امروز حتی تاریخ دقیق جوانهزدن این سرود را از آن ریشه میدانیم. دقیقا ۶۲ سال پیش در چنین روزی (سهشنبه ۲۷ دی ۱۳۳۹) روزی که «پاتریس لومومبا» رهبر جنبش ملی کنگو در آفریقا را در اسید حل کردند!
در عصر و روزگار ما پیوند و بههم پیوستگی و در غم هم بودن آدمها ضرورتی است که از مقولاتی چون رنگ پوست و زبان و مذهب و حتی مرزهای جغرافیایی گذشته و جداست. نمونۀ آن قتل «پاتریس لومومبا» رهبر جنبش ملی کنگو در آفریقا به دست «موسی چمبه»، است و تاثیری که مرگ مظلومانۀ او بر ادبیات و حس همبستگی انسانی از جمله در شاعران معاصر ایرانی میگذارد.
شاید یکی از اولین اشارهها بر مرگ بهناحق رهبر «جبهه ملی کنگو» را بهتوان در سرودۀ «اشکی بر گذرگاه تاریخ» سرودۀ «فریدون مشیری» دید. آنجا که میگوید:
«قرن ما، روزگار مرگ انسانيت است.
سينۀ دنيا ز خوبیها تهیست.
صحبت از آزادگی، پاکی، مروت ابلهیست.
صحبت از «موسی» و «عیسی» و «محمد» نابجاست،
قرن «موسی چومبه»هاست . . .»
ولی بدون شک «سرود بهار» از دکتر «عبدالله بهزادی» که در اسفند ماه سال ۱۳۳۹، یعنی چند هفتهای بعد از کشته شدن «لومومبا» در هفتهنامۀ «سپید و سیاه» بهچاپ رسید، اولین اظهار همدردی و همدلی یک شاعر ایرانی در رابطه با مرگ این رهبر انقلابی آفریقایی است. در بخشی از این سروده که ما بیشتر آن را با عنوان «بهاران خجستهباد» میشناسیم، آمده:
به بانوی سوگوار، که در ماتم شهيد
بناليد و زان نوا، دل عالمی تپيد
بهاران خجستهباد!
در واقع این شعر به همسر «پاتریس لومومبا» هدیه، و در تسلا و همدردی با او سروده شده بود. البته میتوان حدس زد همسر داغدار آن رهبر انقلابی، شاید که هیچگاه از این همدلی شاعر ایرانی آگاه نشده باشد، ولی میدانیم که همین چند بیت و چهار پاره از بهمن ماه سال ۵۷ به بعد ـ تا امروز حتی ـ سرود بهاران ما بوده و هست.
سرودی که «کرامت دانشیان» آن را در سلولهای دوران دربند بودنش زمزمه کرده بود و بعد به همت «اسفندیار منفردزاده» برای آن آهنگ نوشته و اجرا شد.
* * *
برگشت به تاریخچهٔ سرود «بهاران خُجسته باد!»
* * *
در بارهٔ «اسفندیار منفردزاده» در این سایت:
یادمان هفتاد سالگی «اسفندیار منفردزاده»
* * *