شوخی با فیلمهای قدیمی در سینمای امروز ایران
گوزنی با کلاهِ قرمز!
(بخش اول)
معنای دقیق پارودی (Parody) را به فارسی نمیدانم. در عالم سینما اما آندسته از فیلمهایی است که بهطنز اشارتی دارد به فیلمی که قبلا به نمایش در آمده و در زمان اکران، مقبولیت عام یافته است. در واقع نوعی کاریکاتور کردن فیلم یا صحنههایی از فیلمی شناخته شده و مشهور.
نمونههای هالیودی این نوع سینما کم نیست و بازار و مشتریهای خود را دارد. در ایران اما کاریکاتور کردن فیلمی قدیمی چندان بهشکل رسمی جا نیفتاده است. ولی در حد «شیطنت کردن» و بهاصطلاح «نیشگون گرفتن»؛ چرا.
اولین نمونه تا آنجا که حافظۀ بنده که راوی این حکایت باشم یاری میدهد شاید صحنهایست در فیلم «رضاموتوری» ساختۀ «مسعود کیمیایی». و آن، صحنۀ تیمارستارن که مردی خواندن آوازی را «لبزدن» میزند و همزمان میبینیم صدا و احرای اصلی از مرد دیگریست که در پشت بوتههای شمشاد، پنهان از نظر نشسته و میخواند. و این یعنی اشارتی به قضایای «آواز خوانی آرتیسته در فیلمهای فارسی» و شاید «فردین» و «ایرج» و از ایندست.
در سینمای بعد از انقلاب ولی از این اشارات و گریز زدن به صحنههایی از فیلمهای مشهور پیش از انقلاب کم نیست، که البته بیشتر ناخنک زدن به ملودی موسیقی متن فیلمهاست تا بازسازی کمیک صحنههای آن؛ و در این دستبردها هم بیشتر ملودی فیلم شناختهشدهای چون: «قیصر» و «گوزنها» ساختۀ «اسفندیار منفردزاده».
بعد از «گرتهبرداری»! از ملودی اصلی موسیقی این فیلمها، نوبت به استفاده از جملات مشهوری میرسد که در یادها باقی مانده و هنوز هم در زبان و محاورۀ مردم بهکار میرود. مثل: «دروغ چرا؟ که تکیه کلام «مشقاسم [پرویز فنیزاده] در سریال «داییجان ناپلئون» بود. و یا: «آره و اینا خیلی بودیم» که در تکگویی معروف «بهمن مفید» در صحنهای از فیلم «قیصر» ادا شد.
آن مایه گرفتن از موسیقی که گفتیم و این گریز به جملههای مشهور که میشنوید بیشتر برای کسانی که آن فیلمها را بهخاطر دارند و یا هنوز میبینند آشناست. در واقع فیلمساز میخواهد گذرا سری به حافظۀ بینندۀ آشنا بزند و خاطرهای قدیمی را در او زنده و تازه کند. در اینجا اما نمونهای خواهید دید که بازسازی صحنهای از فیلم قدیمی و مشهور «گوزنها» است.
قبلا از شرح این نمونه، اول گفته باشم که راستش نمیدانم کودکِ مخاطبِ سریال «کلاه قرمزی» از نظر سازندگانِ این مجموعه چند ساله است؟ از نوع آموزشها و طرز راهنماییهای که در برنامهها میبینیم شاید بتوان گفت: مخاطب این سریال، کودکانِ هشت تا دوازده ساله باشند.
اما «تکیه کلامها»، «اشارات و کنابهها» در این برنامهها که بیشتر هم از زبان «کلاه قرمزی» ادا میشود چنان و چندان است که بیشتر به کار خندندانِ بزرگترهای آشنا به سابقه میآید تا آموزش و فراگیری کودکِ ده ـ دوازده ساله.
نمونهاش این صحنه که بازسازی یکی از تلخترین صحنههای فیلم «گوزنها»ست به شکلی که خود آقای مجری [ایرج طهماست] که نویسنده و کارگردان برنامه هم هست به خنده میافتد!
* * *