داروگ
نیما یوشیج
داروگ
خُشک آمد کشتگاه من
در کنار کشت همسایه.
گرچه میگویند: «میگریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران.»
قاصد روزان ابری، داروگ! کی میرسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومهی تاریک من که ذرهای با آن نشاطی نیست
و جدار دندههای نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش میترکد
ـ چون دل یاران که در هجران یاران ـ
قاصد روزان ابری، داروگ! کی میرسد باران؟
* * *
آثار «نیما یوشیج» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *