پوران: می‌گردم دور دنیا

پوران می گردم دور دنیا

۰۰:۰۰

    می‌گردم دور دنیا
    شعر: اردلان سرفراز
    آهنگ: پرویز غیاثیان
    خواننده: پوران شاپوری

    اگه تا اونور دنیا که بری
    من تو رو یه روزی پیدا می‌کُنم
    اگه صد تا دیو تو رو طلسم کُنن
    من میام طلسمت‌و وا می‌کُنم

    میام دره به دره
    میام صحرا به صحرا
    میام خونه به خونه
    می‌گردم دور دنیا
    میرم به قله‌ی قاف
    میرم تا شهر آفتاب
    میرم پرسون و پرسون
    تو کوچه‌های مهتاب

    اگه زیر آب بری ماهی بشی
    ماهیگیر می‌شم میام می‌گیرمت
    اگه مثل ماه به زیر ابر بری
    ابرا رو پس میزنم می‌بینمت
    مثل شب دنبال روز
    دربدر دنبالتم
    اگه خوابم یا بیدار
    هرجا با خیالتم

    ♫  LP Cover  ♫

    * * *

    حسن شماعی‌زاده: مرداب (اولین ترانه)

    حسن شماعی زاده مرداب

    ۰۰:۰۰

      مرداب
      شعر: اردلان سرفراز
      آهنگ: حسن شماعی‌زاده
      خواننده: حسن شماعی‌زاده

      [به: داوید یکیازاریان [داویت یقیازاریان]

      میون یه دشت لخت
      زیر خورشیدکویر
      مونده یک مرداب پیر
      توی دست خاک اسیر
      منم اون مرداب پیر
      از همه دنیا جدام
      داغ خورشید رو تنم
      زنجیر زمین به پام . . . آه . . .

      من همونم که یه روز
      می‌خواستم دریا بشم
      می‌خواستم بزرگترین
      دریای دنیا بشم
      آرزو داشتم برم
      تا به دریا برسم
      شب‌و آتیش بزنم
      تا به فردا برسم . . . آه . . .

      اولش چشمه بودم
      زیر آسمون پیر
      اما ازبختِ سیاه
      راهم افتاد به کویر
      چشم من به اونجابود
      پشتِ اون کوهِ بلند
      اما دستِ سرنوشت
      سر رام یه چاله کند . . .‌ آه . . .

      توی چاله افتادم
      خاک من‌و زندونی کرد
      آسمون هم نبارید
      اونم سر گرونی کرد
      حالا یه مرداب شدم
      یه اسیرِ نیمه‌جون
      یه طرف میرم تو خاک
      یه طرف به آسمون

      خورشید ازاون بالاها
      زمین‌م ازاین پایین
      هی بُخارم می‌کُنن
      زندگی‌م شده همین
      با چشام مردنم‌و
      دارم اینجا می‌بینم
      سرنوشتم همینه
      من اسیرِ زمینم

      هیچی باقی نیست ازم
      قطره‌های آخره
      خاکِ تشنه‌ همین‌ام
      داره همراش می‌بره
      خشک می‌شم تموم می‌شم
      فردا که خورشید میاد
      شن جام‌و پُر می‌کُنه
      که میاره دستِ باد . . . آه . . .

      تهران ۷۲ ـ ۷۱

      ♫  LP Cover  ♫

      * * *

      منوچهر سخایی: نگو خداحافظ

      منوچهر سخایی نگو خداحافظ

      ۰۰:۰۰

        نگو خداحافظ
        شعر: اردلان سرفراز
        آهنگ: حسن شماعی‌زاده
        تنظیم آهنگ: آندرانیک آساتوریان
        خواننده: منوچهر سخایی

        با من هرگز نگو خداحافظ
        نگو که ما حرفی برای گفتن نداریم
        من می‌دونم، تو هم که می‌دونی
        من و تو دور از هم طاقت موندن نداریم
        کاش خدا تورو ازم دور نکُنه
        طعم بوسه‌هامونو شور نکُنه

        ماهی عشقمون هنوز جون داره
        رگای قلبمون هنوز خون داره
        بیا به هم امید فردا بدیم
        ماهی رو باز به دست دریا بدیم
        دنیا که با ما سر دعوا داره
        امروز یه غم، فردا هزار تا داره
        بمون برام که بی تو چشم های من
        برای گریه‌هاش یه دریا داره
        کاش خدا تورو ازم دور نکُنه
        طعم بوسه‌هامونو شور نکُنه

        ♫  LP Cover  ♫

        * * *
        ترانه‌‌ شناسی جهانبخش پازوکی (منوچهر سخایی)

        * * *

        گوگوش: من و گنجشک‌های خونه

        گوگوش من و گنجشکهای خونه

        ۰۰:۰۰

          من و گنجشک‌های خونه
          شعر: اردلان سرفراز
          آهنگ: حسن شماعی‌زاده
          تنظیم آهنگ:‌ واروژان
          خواننده: گوگوش

          ای چراغِ هر بهانه
          از تو روشن، از تو روشن
          ای که حرفایِ قشنگت
          من‌و آشتی داده با من
          من‌و گنجشکایِ خونه
          دیدنت، عادتمونه
          به هوایِ دیدنِ تو
          پَر می‌گیریم از تو لونه
          باز میایم که مثلِ هر روز
          برامون دونه بپاشی
          من‌و گنجشکا می‌میریم
          تو اگه خونه نباشی

          همیشه اسم تو بوده
          اول و آخر حرفام
          بس که اسم تو رو خوندم
          بوی تو داره نفس‌هام
          عطرِ حرفای قشنگت
          عطر یک صحرا شقایق
          تو همون شرمی که از اون
          سُرخه گونه‌های عاشق
          شعر من رنگ چشاته
          رنگِ پاکِ بی‌ریایی
          بهترین رنگی که دیدم
          رنگِ زردِ کهربایی
          من‌و گنجشکای خونه
          دیدنت، عادتمونه
          به هوای دیدن تو
          پَر می‌گیریم از تو لونه

          تهران، ۷۱ ـ ۷۰

          سال آخر دانشکده با پسرعمه‌ام ـ احمد بهارلو ـ دوست و همبازیِ روزگارِ کودکی؛ آپارتمانی را در امیرآباد اجاره کرده بودیم. خانه‌ای دو طبقه که در طبقه‌ی اولِ آن صاحبانِ خانه ـ آقا و خانم زندیه ـ و در طبقه‌ی زیر ما زندگی می‌کردیم.
          احمد که دانشجوی اقتصاد بود و درمطبوعات هم قلم می‌زد اولین شنونده‌ی کارهای تازه‌ی من بود. همانگونه که اولین شعرم را هم سالها پیش از آن در داراب برای او خوانده بودم، و او هم جزو اولین کسانی بود که باعث شدند من شعر را جدی بگیرم. در جریان حرکت‌های اعتراضی دانشجویان با کسی آشنا شده بودم که ترانه‌ی «همزاد» هم مثل این ترانه، تکرارِ تاثیر حضور اوست. اما من هنوز همانگونه که از ترانه‌هایم پیداست، به‌دنبال جواب بودم که از این همه چهره‌های گوناگون، کدام چهره‌ی واقعی عشق است. «پرسش» عشق را هنوز پاسخی قانع‌کننده نیافته بودم. با همخانه‌ام ـ احمد ـ که عشق و عادت را به‌گونه‌ای دیگر به گفتگو و تفسیر پرداختیم. اما به‌جای جواب به پرسشی دیگر رسیدیم: مرزِ‌ میان عشق و عادت کجاست!؟
          «من و گنجشک‌های خونه» عاشقیم یا عادت عاشقانه داریم!؟ با عشق آغاز کرده‌ایم اما انتظارِ هر روزی عادت نیست!؟
          [حسن] شماعی‌زاده هوشیارانه با احساس و استعدادی غریزی، ناب‌ترین ملودی را از عاشقانه‌ترین گوشه‌های موسیقیِ ایرانی گرفت و ردای قامتِ این ترانه‌ی عاشقانه کرد و زنده‌یاد واروژان با برگردانِ زبانِ موسیقی ایرانی به زبانِ جهانی موسیقی و ترجمه‌ی کلامِ من به زبانِ سازها، آن را با صدای عاشقی از گلوی زخمی «شکایت» ـ گوگوش ـ به جاودانگی رساند.
          در ارتباط با مفهوم شعر، یکی از کامل‌ترین ملودی‌ها و تنظیم‌هایِ تاریخِ موسیقیِ پاپِ ایران را دراین سمفونیِ ماندنی با اجرای فراموش‌نشدنیِ‌ گوگوش می‌شنویم. برای خودِ من همیشه شنیدنِ این ترانه تازگی و طراوت دارد و مرا به شهر خاطره‌های گمشده می‌برد. انگار همین دیروز بود که در استودیوی «ال‌کوردوبس» با گوگوش، شماعی‌زاده، و زنده‌یاد واروژان شبهای بسیاری را برای پیدا کردنِ حسِ واقعیِ این شعر و ملودی در طنینِ صدای خواننده بی‌آنکه در خواندن به نُت‌های ملودیِ آواز لطمه‌ای وارد شود، به سحر رساندیم. تا پیدا کردنِ زبانِ واقعیِ حسِ‌ ترانه و پیاده‌کردنِ‌ آن در صدای خواننده، حدود یک هفته ما چهار نفر فقط برای خُفتن استودیو را ترک‌ می‌کردیم و دوباره پس از چند ساعت استراحت، عاشقانه کارِ خویش را پی می‌گرفتیم.
          [از ریشه تا همیشه،‌ گزینه‌ی سی‌سال ترانه‌های اردلان سرفراز،‌ نشر البرز (آلمان)، چاپ اول ۱۳۸۰، صفحه‌ی ۱۷۴ و ۱۷۵]

          * * *
          ♫  LP Cover  ♫

          * * *

          عارف: قصه شهر سکوت

          عارف قصه شهر سکوت

          ۰۰:۰۰

            قصه شهر سکوت
            شعر: اردلان سرافراز
            آهنگ: فریدون شهبازیان
            خواننده: عارف

            روزی دل من که تهی بود و غریب
            از شهر سکوت به دیار تو رسید
            در شهرِ صدا که پُر از زمزمه بود
            تنها دلِ من قصه‌ی مِهر تو شنید
            چشم تو مرا به شبِ خاطره بُرد
            در سینه دلم از تو و یاد تو تپید

            در سینه‌ی سردم، این شهر سکوت
            دیوار سکوت، ز صدای تو شکست
            شد شهر هیاهو این سینه‌ی من
            فریادِ دلم به لبانم بنشست

            خورشیدِ منی، منم آن بوته‌ی دشت
            من زنده ام از نورِ تو ای چشمه‌ی نور
            دریای منی، منم آن قایقِ خُرد
            ناگه تو مرا می‌بری بر ساحلِ دور

            اکنون تو مرا همه شوری و صدا
            اکنون تو مرا همه نوری و امید
            در باغِ دلم بنشین بارِ دگر
            ای پیکرِ تو چو گلِ یاسِ سپید

            ♫  LP Cover  ♫

            * * *

            رامش: همزاد

            رامش همزاد

            00:00

              همزاد
              شعر: اردلان سرفراز
              آهنگ: حسن شماعی‌زاده
              تنظیم ارکستر: واروژان
              خواننده: رامش

              عشق لالایی بارون تو شباست
              نم‌نم بارون پشتِ شیشه‌هاست
              لحظه‌ی شبنم و برگِ گلِ یاس
              لحظه‌ی رهایی پرنده‌هاست
              تو خودِ عشقی که همزاد منی
              تو سکوتِ من و فریادِ منی

              تو خود عشقی که شوق موندنی
              غم تلخ و گُنگِ شعرای منی
              وقتی دنیا درد بی‌حدی داره
              تویی که فریاد دردای منی
              تو خودِ عشقی که همزاد منی
              تو سکوتِ من و فریادِ منی

              دستای تو خورشید و نشون میدن
              چشمای بسته‌مو بیدار می‌کُنن
              صدای بال پرنده رو، لبات
              تو گوشام دوباره تکرار میکنن
              زندگی وقتی که بیزاری باشه
              روز و شبهاش همه تکراری باشه
              شاید عشق برای بعضی عاشقا
              لحظه‌ی بزرگ بیداری باشه

              عشق لالایی بارون تو شباست
              نم‌نم بارون پشتِ شیشه هاست
              لحظه‌ی عزیز با تو بودنه
              آخرین پناهِ‌ موندنِ منه
              تو خودِ عشقی که همزاد منی
              تو سکوتِ من و فریادِ منی

              ♫  LP Cover  ♫

              * * *

              فریدون فرهی:‌ بادبادک

              فریدون فرهی

              00:00

                بادبادک
                شعر: اردلان سرفراز
                آهنگ: هاملت میناسیان
                خواننده: فریدون فرهی

                یادته بچگیا، اون وقتا، اون قدیما
                اون روزا، اون شبها، اون بالا، بازی‌یا
                یادته پشت‌بوما، اون بادا، بادبادکا
                اون عشقا، اون حرفا، اون قهر و آشتی‌ها
                یادت میاد یه روزی با هم اومدیم روی پشت بوم
                تو دستمون دو تا بادبادک چشمامون تو آسمون
                اون روز قهر کردی بی‌بهونه از خونمون
                من تنها موندم بی تو روی پشت بوم
                انگار عشق ما مثل بادبادک تو هوا
                گم شد پنهون شد خالی شد دیگه دست ما

                اون روزا رفت، خنده‌ها رفت
                حالا ما قلبامون، چشمامون، دستامون از سنگه، خالیه
                اون روزا رفت، خنده‌ها رفت
                بادبادک، اون‌روزها، اون حرفها، اون عشقا بی‌رنگه،‌ خالیه
                رو اون دو تا مال هر کدوم ما گذاشته بودیم نشون
                باد که اومد پر زدن اونا، گم شدن توی کهکشون
                اون روز قهر کردی بی‌بهونه از خونمون
                من تنها موندم بی‌تو روی پشت بوم
                انگار عشق ما مثل بادبادک رو هوا
                گم شد پنهون شد خالی شد دیگه دست ما

                * * *

                امیر رسایی: گریه

                امیر رسایی گریه

                00:00

                  گریه
                  شعر: اردلان سرفراز
                  آهنگ: حسن شماعی‌زاده
                  خواننده: امیر رسایی

                  ای برای گریه کردن بهترین بهانه‌ی من
                  ای که درمونی نداره دردِ دور از تو نشستن
                  از پسِ پرده‌ی اشکم جای خالیت‌و می‌بینم
                  داره بی‌تو کنده میشه دلم از میون سینه‌ام
                  کاشکی چشمام کور بشه جای تو رو خالی نبینه
                  جای خالیت مثل خار داره توی چشام می‌شینه

                  کاش می‌شد مثل تو باشم ، مثل سنگ باشه دلِ من
                  برام آسون باشه هر روز دل سپردن و بُریدن
                  من می‌خوام مثل تو باشم؛ من می‌خوام اما نمیشه
                  انگار از اول عمرم تو با من بودی همیشه
                  کاشکی چشمام کور بشه جای تو رو خالی نبینه
                  جای خالیت مثل خار داره توی چشام می‌شینه

                  همه عکساتو سوزوندم نامه‌هاتو پاره کردم
                  تا به یاد تو نباشم؛ دیگه دنبالت نگردم
                  ولی خاکستر عکسا، نامه‌های پاره‌پاره
                  من‌و راحت نمی‌ذاره؛ تو رو باز یادم میاره
                  کاشکی چشمام کور بشه جای تو رو خالی نبینه
                  جای خالیت مثل خار داره توی چشام می‌شینه

                  * * *

                  error: Content is protected !!