عباس مهرپویا: باور کن

عباس مهرپویا باور کن

باور کن
شعر: اسماعیل نواب صفا
تنظیم و ارکستر: اروین موره (Erwin Muret)
خواننده: عباس مهرپویا

● ترانه‌شناسی عباس مهرپویا
● حکایت ترانه‌ی «مرگ قو» به روایت عباس مهرپویا
● حکایت ترانه‌ی «بستر ننگین رقیب» به روایت شهیار قنبری

*‌ * *

مرضیه: گرمی عشق (افسانه‌)

گرمی عشق

گرمی عشق (افسانه)
شعر: اسماعیل نواب صفا
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: مرضیه

قبله‌ی جانی، جان جهانی،
جلوه‌ی عشق و جوانی در نگهت دیدم
کعبه‌ی عشقم کوی تو باشد
پرتو روی تو باشد پرتو امیدم
من نپسندم جلوه ی کوکب،
روی تو باشد هر شب جلوه‌ی ناهیدم
گو چه بسازم با دل غافل
گر تو نبخشیدی دل، جان به تو بخشیدم

تو شمع محفل منی، دل منی، دل منی
بهشت جانفزا تویی، تو
به دستت اختیار من، امید من، قرار من
اگر چه بی وفا تویی تو
جلوه‌ی شام سیاهم صبح بناگوشت
گرمی عشق جهان در گرمی آغوشت

تیره چون موی خود روز و روزگار من مکُن
از کنارم مرو! چون خزان بهار من مکُن
بر آتشم ای زندگی تو نشاندی
به حسرتم ای عاشقی تو کشاندی
افسانه شدم
نشاندیم در فرقت و ننشستی
به ماتمم اشکی ز دل نفشاندی
دیوانه شدم

تو شمع محفل منی، دل منی، دل منی
بهشت جانفزا تویی، تو
به دستت اختیار من، امید من، قرار من
اگر چه بی وفا تویی تو

* * *

دلکش: کنج تنهایی (فارغ از دگران)

دلکش کنج تنهایی

کنج تنهایی (فارغ از دگران)
شعر: اسماعیل نواب صفا
آهنگ: مجید وفادار
خواننده:‌ دلکش

با هم کُنج تنهایی
با هم باشیم هر جایی
گوییم از عشق و شیدایی
گویم از حُسن رویت
گویم از رنگ رویت
گویم از لطف و زیبایی
فارغ از دگران عشقت را می‌خواهم از دل و جان
در این فصل خزان پیش چشمم گشته دنیا جوان
هر دم روی ماهت را نگرم
آید ماه تابان در نظرم
در رویت می‌بینم یک دنیا زیبایی
* * *

دلکش: آه بی‌اثر

دلکش آه بی اثر

آه بی‌اثر
شعر: اسماعیل نواب صفا
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: دلکش

شادم گر هستی را به امید تو دادم
یادم کُن! یادم کُن که به یاد تو شادم
آهم، اما آهی که اثر نگذارم
اشکم، اما اشکی که ز دیده فتادم
می‌خواهم محرم دل، می‌جویم همدم دل
با من گوید غم خود با او گویم غم دل
شیرین‌کامی، گل‌اندامی، دلارامی
شادم کُن با پیغامی
برگو با دلبندم: پندم چه دهی
مفتونم، مجنونم، بندم چه نهی
چه شود که کنی ز طریق وفا روزی نگهی
می‌خواهم محرم دل، می‌جویم همدم دل
با من گوید غم خود با او گویم غم دل
او که باشد جلوه‌ای ز هستی
من که باشم محو عشق و مستی
پیشه‌ی او ناز و خودستایی
شیوه‌ی من عشق و می پرستی

* * *

مرضیه: نقش غم

مرضیه نقش غم

نقش غم
شعر:‌ اسماعیل نواب صفا
آهنگ: حبیب‌الله بدیعی
خواننده: مرضیه

من زاده‌ی کوهستانم
دور افتاده ز بُستانم
با غصه همآغوشم
می‌سوزم و خاموشم

پرورده‌ی غمها گشتم
آواره‌ی صحرا گشتم
آماج بلا شده‌ام
پامال جفا شده‌ام

بلاکِشیده‌ای حال دلم را می‌داند
جفاخریده‌ای نقش غمم را می‌خواند
آه از تنهایی!
سکوت شب بُوَد محرم راز پنهانم
لهیب تب بُوَد همدم شام هجرانم
کو همآوایی؟

گویم همه‌شب تنها
شرح غم هجران را
با خار بیابانها
چه کسی شِنَوَد نفسی
شرح غم پنهانم را؟

کردی تو فراموشم
رفتی چو از آغوشم
غمدیده و خاموشم
نکُند مَهی از نگهی
روشن، شب هجرانم را

تشنه لبم، روز و شبم در حسرت طی شد
همدم من، محرم من فریاد نِی شد
غم تو هر دم فزوده دردم
گویم همه‌شب تنها
شرح غم هجران را
با خار بیابان ها
. . .

* * *

مرضیه: اشک گرم

مرضیه اشک گرم

اشک گرم
شعر: نواب صفا
آهنگ: حبیب‌الله بدیعی
خواننده: مرضیه

تا نگاه گرم او را دیده‌ام من
جلوه‌های آرزو را دیده‌ام من
طایر پَر بسته‌ام من
شاخه‌ی بشکسته‌ام من
رهگذاری خسته‌ام من

شبنم صبح بهارم
اشک گرم روزگارم

یار من شو، یار من شو
یار بی‌آزار من شو
جلوه ی هر گلسِتانی
رونق گلزار من شو

شبنم صبح بهارم
اشک گرم روزگارم

امید من، نشنوی از چه فغان مرا
قصه‌ی سوز نهان مرا
مرو از آغوشم، مکُن فراموشم
که بی‌وجود تو چو شمع خاموشم
گریه‌ی من نکُند اثری
بی‌خبر از من بی‌خبری

چو گشته‌ای صیادم
چرا که نشنوی فریادم
مهربانِ من شو
همزبانِ من شو

* * *

error: Content is protected !!