داریوش رفیعی: به سوی تو

داریوش رفیعی به سوی تو

به سوی تو
شعر: عبدالله الفت
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: داریوش رفیعی

به سوی تو، به طرف کوی تو،
به پای جان آیم، به آرزوی تو،
مگر تو را جویم که جان‌فزایی.
نشان تو گه از زمین گاهی ز آسمان جویم
رهی عجب پویم، ره تو می‌پویم، بگو کجایی

کی به جز به راه تو راه دیگر گذرم
به غیر نام تو نام دیگر نبرم
به دیده‌ی حیرت خموش و سرگردان،
به جستجویم.
بیا به سوی من، بیا به سوی من
بیا به سویم.
بیا به سوی من، فرشته‌خوی من
فرشته‌رویم.

تویی در خیال من
باز آرمیده غزال من
ای جانپرور، بیا بار دگر
ببینمت یک نظر
به دیده‌ی حیرت خموش و سرگردان
به جستجویم
بیا به سوی من، بیا به سوی من
بیا به سویم.
بیا به سوی من، فرشته‌خوی من
فرشته‌رویم.

پانویس:
این ترانه با تغییراتی در شعر آن در سالهای اخیر توسط خوانندگان مختلف بازخوانی شده است. مجموعه‌ای از این ترانه‌ها را [در اینجا بشنوید!]

* * *

داریوش رفیعی: شمع خاموش (شمع شبانه)

داریوش رفیعی شمع خاموش

شمع شبانه
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: داریوش رفیعی

من شمعم، شمع شبانه
در عالم گشته فسانه
همه‌ جا خود را می‌سوزم
که شب یاران افروزم

می‌سوزم تا به سحرگه
از رازم کس نشد آگه
خوش و بی‌پروا می‌سوزم
که زسر تا پا می‌سوزم

نه وفاداری، نه وفاخواهی
که به قلبِ من ببَرد راهی
چو جانِ من افروزد

همه خودبینی،
همه خودخواهی
نشود پیدا دلِ آگاهی
ز من وفا آموزد

من و شب و پروانه
من و دلِ دیوانه
ز اشک و آتش خرسنـد
تو حال من کی دانی
که خود نباشی چون من
به عشق رویی پابند

اگر چو آتش می‌‌سوزم شبها
خوشم که بزمی افروزم شبها
با هر لبخند

من در راه محبت پا از سر نشناسم وز آتش نکُنم پروا
یک امشب را با شادی می‌سوزم تا چه شود فردا
دل من، ز وفا می‌سوزد که وفا به شما آموزد در این دنیا

من و شب و پروانه
من و دلِ دیوانه
به اشک و آتش خرسند
تو حال من کی دانی
که خود نباشی چون من
به عشق رویی پابند

* * *
«شمع شبانه» (مجموعه ترانه‌ها)

* * *

داریوش رفیعی: دام بلا

داریوش رفیعی دام بلا

دام بلا
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: داریوش رفیعی

هر جا که آشنایی دیدم
دام ره بلایی دیدم دل چو به او بستم
ای دل! ز جمع یاران دیدی
آخر چه بی صفایی دیدم از همه بگسستم
گوهر دل ای دیوانه مده به هر بیگانه
شمع محبت ای غافل مَنه بر هر کاشانه
دل‌شکن ما، ساغر دل را در ره بلا شکسته
ساغر رنگین، جام جهان‌بین تا شود رها، شکسته

دل به کس مَده گر می‌خواهی عمر جاودانه
تن مَده بر این گرداب و این بحر بیکرانه
ز صفا نبود تا اثری
دل خود چه دهی بر دگری
به خدا، به خدا در ره ما
این مهر و وفا، شد دام بلا
دگر وفا به دوران پیدا نشود
وفا به قیمت جان پیدا نشود

* * *

داریوش رفیعی: رختخواب مرا مستانه بینداز

داریوش رفیعی رختخواب مرا مستانه بینداز

رختخواب مرا مستانه بینداز
شعر: محلی
آهنگ: مجید وفادار
خواننده:‌ داریوش رفیعی

رختخواب مرا مستانه بنداز! طبیب دردم
تو پیچ پیچ رهِ میخانه بنداز! طبیب دردم
نازنینم، مه‌جبینم
بخوابم بلکه در خوابت ببینم

عزیزُم! با تو بودُم، تو نبودی، جای تو خالی
به دل مشتاق بودُم، جای تو خالی! خدا به دردُم
دلربایم، مه‌لقایم، عزیز جون تو کُجایی، من کُجایُم
تا بودُم؛ سوزنِ دستِ تو بودُم خدا می‌دونه
میونِ پنجه و شستِ تو بودُم؛ خدا می‌دونه
اجل اومد که از من جون بگیره، عزیز ندادُم
ندادُم جون، که پابند تو بودُم، طبیب دردم
نازنینم، مه‌جبینم
بخوابم بلکه در خوابت ببینم

* * *

داریوش رفیعی: به یاد شیرین

داریوش رفیعی به یاد شیرین

به یاد شیرین
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: داریوش رفیعی

کِی از دلِ من می‌رود آرزوی شیرین
کِی از زبانم می‌فتد گفتگوی شیرین
از خاطرم کِی می‌رود یادِ روی شیرین
دارم دلی افتاده در دامِ موی شیرین
پایم ز ره درمانده در جستجوی شیرین
گمراه و سرگردان شدم من به کوی شیرین
شیرینِ من هرگز مبین ظاهر خموشم
ظاهر خموش و در نهان همچو مِی به جوشم
یک‌ شب بیا ای ماه من سر بنه به دوشم
برخوان بُتا افسانه‌ی عاشقی به گوشم
شیرینِ من تلخی مکُن ای نگارِ دیرین
تلخی نزیبد ماه من در نگار شیرین

* * *

دلکش: کنج تنهایی (فارغ از دگران)

دلکش کنج تنهایی

کنج تنهایی (فارغ از دگران)
شعر: اسماعیل نواب صفا
آهنگ: مجید وفادار
خواننده:‌ دلکش

با هم کُنج تنهایی
با هم باشیم هر جایی
گوییم از عشق و شیدایی
گویم از حُسن رویت
گویم از رنگ رویت
گویم از لطف و زیبایی
فارغ از دگران عشقت را می‌خواهم از دل و جان
در این فصل خزان پیش چشمم گشته دنیا جوان
هر دم روی ماهت را نگرم
آید ماه تابان در نظرم
در رویت می‌بینم یک دنیا زیبایی
* * *
error: Content is protected !!