دعا
(زمین تر)
شعر: نادر نادرپور
آهنگ: انوشیروان روحانی
خواننده: پوران
زمین، زمینِ تر بود
هوا، هوای باران. شبِ خزان
شبی چو من مشوش،
و من کنارِ آتش، دعا کُنان
که مگر برخیزد بادِ سحری
خبر آرد از آن یارِ سفری
ناگه آتش خاکستر شد
بانگی از تاریکی بَر شد:
«که چرا جانا بیمهرم میخوانی
به خطا یادم از خاطر میرانی»
همه شب چون آتش بیدارم
که غمی سوزان در دل دارم
تو مپنداری در خوابم
که به دیدارت بیتابم
گل قاصد از راه آمد
مژدهای بس دلخواه آمد:
«که اگر لَختی از خود درگذری
دمِ صبحات از وی آرم خبری»
ناگهان بادی نجوا کرد
یاد او در من غوغا کرد
«که چرا جانا بیمهرم میخوانی
به خطا یادم از خاطر میرانی»
* * *
یادنامهی «نادر نادرپور» در این سایت
* * *