دلکش:‌ عاشقم من

دلکش عاشقم من

عاشقم من
شعر: رهی معیری
آهنگ: مجید وفادار
خواننده:‌ دلکش

عاشقم من عاشقی بی‌قرارم
کس ندارد خبر از دلِ زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم

من به لبخندی از تو خرسندم
مهرِ تو ای مَه آرزومندم
بر تو پابندم

از تو وفا خواهم
من ز خدا خواهم
تا به رهت بازم جان
تا به تو پیوستم
از همه بُگسستم
بر تو فدا سازم جان

عاشقم من عاشقی بی‌قرارم
کس ندارد خبر از دلِ زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم

من به لبخندی از تو خرسندم
مهرِ تو ای مَه آرزومندم
بر تو پابندم

خیز و با من در افق‌ها سفر کُن
دلنوازی چون نسیم سحر کُن
سازِ دل را نغمه‌گر کُن
همچو بلبل، نغمه سر کُن

* * *
از «رهی معیری» در این سایت:

«رهی معیری» کاروان‌سالار ترانه‌سرایان سبک کلاسیک
«خزان عشق» رهی معیری (مجموعه ترانه‌ها)
امضاء کتاب «سایهٔ عمر» برای «نواب صفا»
خط، صدا و چند ترانه از «رهی معیری»

* * *

مرضیه: چون تو را دیدم

مرضیه چون تو را دیدم

چون تو را دیدم
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: مرضیه

دل از دستم رفته برون
زان‌دم که تو را دیدم
عشقم دارد رنگ جنون
زان‌دم که تو را دیدم

شعله به جان گران زده‌ام
قیدِ خود و دگران زده‌ام
زان‌دم که تو را دیدم
دست رد از غم تو به سرِ
این خوشی گذران زده‌ام
زان‌دم که تو را دیدم

تو پری‌رو با چشمت فتنه به پا کردی
تو اسیرم در دام رنج و بلا کردی
چه نهان شوی از نظرم
همه جا به تو می‌نگرم
ز جهان همه بی‌خبرم
ای فتنه چها دیدم
زان‌دم که تو را دیدم

عشق آتش از نو بر جان من زد
برقی سوزان بر سر و سامان من زد
وای از چشم رهزن تو
خون من بر گردن تو زین آشنایی
اشک من آمد به سخن
کمتر کُن با این دل من بی‌اعتنایی

* * *

دلکش: تمنا (من عاشقم)

دلکش تمنا من عاشقم

تمنا (من عاشقم)
شعر: نظام فاطمی
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: دلکش

عاشقم من، عاشقی بی‌قرارم
کس ندارد، خبر از دلِ زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم

من به لبخندی، از تو خرسندم
مِهر تو ای مَه، آرزومندم
بر تو پابندم

از تو وفا خواهم
من زخدا خواهم
تا به‌رهت بازم، جان
تا به ‌تو پیوستم
از همه بگسستم
بر تو فدا سازم جان

عاشقم من، عاشقی بی‌قرارم
کس ندارد، خبر از دلِ زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم

من به لبخندی، از تو خرسندم
مِهر تو ای مَه، آرزومندم
بر تو پابندم

خیز و با من در افق‌ها سفر کُن
دلنوازی چون نسیم سحر کُن
ساز دل را نغمه‌گر کُن
همچو بلبل نغمه سر کُن

* * *

دلکش: خاکستر من

دلکش خاکستر من

خاکستر من
شعر: نواب صفا
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: دلکش

خاکستر من
وصلت در نظرم خواب و خیالی بود
عشقت قصه‌ای از رنج و ملالی بود
هجرت می‌کُشدم، این چه وصالی بود؟
چو امید تو پروردم
به جفای تو خو کردم
با شمع و پروانه هم‌عهد و همدردم
عشقت قصه ای از رنج وملالی بود
هجرت می‌کُشدم این چه وصالی بود؟

بی تو که باشم من؟ آتش خاموشی
عاشق جانبازی، مست قدح نوشی
بنگر بر خاکستر من
که چه آوردی بر سر من
ز نسیمی چون برگ خزان
شود آشفته بستر من
به خدا ای افسونگر من

عشقت قصه ای از رنج و ملالی بود
هجرت می‌کُشدم، این چه وصالی بود؟
گفتی با ناز آیم، باز آیم، بازآیم
دمساز آیم

همچون جانی،
تو ماه تابانی، چون او سرگردانی
گه پیدا، گه پنهانی

چو امید تو پروردم
به جفای تو خو کردم
با شمع و پروانه هم‌عهد و همدردم
عشقت قصه ای از رنج وملالی بود
هجرت می‌کُشدم، این چه وصالی بود؟

* * *

مرضیه: عالم مستی

مرضیه عالم مستی

عالم مستی
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: مرضیه

شور و شیدایی همه در مستی ما باشد
وز ساز پنهان که در این میکده‌ها باشد
مستان را در دل ز صفا نور و جلایی هست
قلب مستان آینه‌ی مهر و وفا باشد

ساقی را بِنگر در کف پیمانه دارد
در هر پیمانه صدها افسانه دارد
در ساغر او بین راز همه هستی
ارزد به جهانی یک لحظه‌ی مستی

مستی جز شوری از عالم بالا نیست
جز مستی روحی در قالبِ معنا نیست
هستی، جز سودایی ساغر و مینا نیست
مستی مظهر بینایی‌ست
دور از عالم رسوایی‌ست

اسرار دل در میکده پنهان است
آنجا بینی هر دل که پریشان است
عالم مستی را جان‌پرور می‌بینم
در دلم امشب شوری دیگر می‌بینم
نقش رخ جانان در ساغر می‌بینم

مستی بال و پر جان است
دل را یار و نگهبان است

* * *

داریوش رفیعی ـ الهه: ملکه گلها

داریوش رفیعی الهه ملکه گلها

ملکه‌ٔ گلها
شعر:‌ کریم فکور
آهنگ:‌ مجید وفادار
خوانندگان:‌ داریوش رفیعی و الهه

عشقت ای گُل خندان، کرده به پا شور و نوا در دلِ من
بازآ تا که بسازد دستِ وفا قلبِ تو را مایل من
باز آن ملکه‌ی گلها، غمِ دلِ ما را درمان سازد
شادم از آن گُلِ رویش، که خرمن مویش پنهان سازد
یادِ لعلِ خندان، دو دیده‌ی عاشق را گریان سازد
دردا سیلِ اشکم بنای امیدم را ویران سازد

خوش بود جوانی، عشق و زندگانی، با آن یار جانی

سازد عروسِ بهاری در عالم یاری محزونم
دارم ز دیده‌ام سیلی ز دوری لیلی، مجنونم
بشنو ترانه‌ی بلبل ز غم رُخ گل در این چمن
دارد گله‌ی فراوان ز عشوه‌ی خوبان این قلب من

در فراق روی تو ای پری، جان سوزد غم دل من
بی تو باشد در بزم زندگی اشک و خون، می و گُل من
از دیدارِ آن لعلِ ارغوان گُل شرم آرَد به چمن
تابِ موی تو، حالِ روی تو بُرده تابِ دلِ من

سوز عاشقان، ناز گُلرخان، راز دلبری می‌کُند عیان
یک تبسم از آن دو لب بُتا می‌کشاند از قلبِ عاشقان آه
بختم در جدایی ز غم تو برگشته چون مژگانت
بُرده خوابِ شیرین ز دیده‌‌ی بیدارِ من چشمانت
آه در قلبِ سنگ تو هرگز آه سوزانم نکُند اثری
وای بر من و عشق من گر بعد از این شام غم نبود سحری
خندد بر این دل شیدا ملکه‌ی گلها چون جام می
ساقی از آن می باقی روانه کن جامی بر سوی وی

شادم زآنکه یکدم سر مرا دامان او بالین است
با این عشق و مستی به عاشقان زندگانی شیرین است

* * *
مثلث هنری: مجید وفادار، داریوش رفیعی، الهه

* * *

پوران: فرشته امید من

پوران فرشته امید من

فرشته امید من
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: پوران شاپوری

ای کبوتر سفید من دل به که بستی!؟
ز من چرا شدی جدا،‌با که نشسته‌ای!؟
تا خاطره‌ی عشق مرا زنده کُنی
با زمزمه‌ی شوق و طرب به لانه بازآ
تا بار دگر بر رُخ من خنده کُنی
ای رفته به قهر از برِ من، به خانه بازآ

گرچه از برم نهانی
در نگاهِ دل عیانی
عاشقِ کسی نبوده‌ای
حالِ عاشقان چه دانی!؟

ای فرشته‌ی امید من ترکِ سفر کُن
مرا رها ز محنتِ عشقِ دگر کُن
چون نکهت گل روی سر باد سحر
بنشین و بیا، کُن گذری به کلبه‌ی من
در گلشنِ‌ دل ره نکُند مرغِ‌ دگر
تا مانده ز تو بال و پَری به کلبه‌ی من

ای امید زندگانی
از چه در بَرم نمانی!؟
عاشقِ کسی نبوده‌ای
حالِ عاشقان چه دانی!؟

* * *

error: Content is protected !!