من آن سبوی بیمیام که مست باده بودهام
ترانهی «بگو که هستی!؟» را اگرچه دلکش خوانده است؛ اما بیژن ترقی ـ سرایندهی آن ـ میگوید: این شعر بازتاب تاثر من از حال و روز داریوش رفیعی و توصیف روزهای تنها ماندن و فراموششدگی او است.
من آن سبوی بیمیام که مست باده بودهام
ترانهی «بگو که هستی!؟» را اگرچه دلکش خوانده است؛ اما بیژن ترقی ـ سرایندهی آن ـ میگوید: این شعر بازتاب تاثر من از حال و روز داریوش رفیعی و توصیف روزهای تنها ماندن و فراموششدگی او است.
امروز (سوم اسفند ماه) سالروز تولد دلکش است. خوانندهای که از صدا و ترانههایش خاطرهها داریم. تا نگویند که از یاد فراموشانند، صدای او را در اجرای چند ترانهی خاطرهانگیز بشنوید. یاد خوش دلکش شاد و یادمان باشد.
در آن سالها اینطور بود که خوانندگان ترانه توسط آهنگسازان «کشف» میشدند. دلکش را مهدی خالدی کشف کرده بود و حمیرا و هایده از کشفیات استاد علی تجویدی بودند. گرچه خواننده بعد از جا افتادن و به شهرت رسیدن خود انتخاب میکرد که با کدام آهنگساز و ترانهسرا کار کند. آنچنان که حمیرا بعدا همسر و همکار پرویز یاحقی شد؛ و دلکش بهترین کارهایش با آهنگی از ساختههای علی تجویدی بود.
ادامه خواندن نوای ساز «علی تجویدی» صدای رسای «دلکش» (ترانههای مشترک)
آهنگ نشاط
(آمد نوبهار)
شعر: اسماعیل نواب صفا
آهنگ: مهدی خالدی
خواننده: دلکش
اما این هم راست است که ترانههای ماندگاری هم هست که داستان چگونگی ساخته شدن آن را که میخوانیم گرچه باور کردنی نیست، ولی حقیقت دارد. ترانهٔ همیشه ماندگار «بُردی از یادم» با صدای «دلکش» یکی از آن معدود ترانههاست. حکایت آن روز سهشنبه از زمستان آنسال و قضایای کلهپاچه و خواب بعدازظهر و چای بعد از آن را به روایت «پرویز خطیبی» [ترانهسرا] بخوانید.
یادم آمد
شوق روزگار کودکی
مستی بهـار کودکی
شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قـال کودکی برنگردد دریغا
. . .
ترانهها را بنا به اقتضا میشود در گروههای موضوعی مختلف هم دستهبندی کرد، که خب البته ما قصد آن را ـ دستکم حالا و در اینجا ـ نداریم. فقط به اشاره بگوییم و یاد کنیم از ترانههایی که خود، جدا از شعر و آهنگ و صدای خوانندهاش، با بعضی از حوادث تاریخی، در عصر نسلی که ما بوده باشیم گره خورده و دستمایۀ بهیادآوری آن واقعۀ خاص برای شنوندۀ آن ترانه است.
بیقرار
شعر: میرناصر شریفی
آهنگ: مهدی خالدی
ارکستر: عطاالله خُرم
خوانندگان: ویگن ـ دلکش
ای گلِ من دلِ خود به خَسی ندهم
ویگن:
جلوه زندگی بود به روی تو
میکُنم هر کجا من جستجوی تو
عمرم را ای بنفشه موی لالهرو
بستهام با دو دست خود به موی تو
دلکش:
ای گل من! بهخدا، بهخدا
نزنم قدم به راه دیگری
ویگن:
بهخدا، بهخدا
نکُنم هوای یار بهتری
شد زندگانی زندان من (افسرده دل)
شعر: میرناصر شریفی
آهنگ: مهدی خالدی
خواننده: دلکش
ترانه فیلم: افسونگر
شد زندگانی زندان من؛ دریای اشک، چشمان من
ای عمر شیرین از تو سیرم؛ بگذر از من تا بمیرم
اخر دیدم با چشم دل زندگی دام فریب است
ما را زین دام جز درد و رنج کی قسمت از تو نصیب است
ما را آخر کی در این راه بیش از این صبر و شکیب است
تا من هستم افسردهدل روز شادی رقیب است
من افسردهام من آزردهام از زندگانی
خود تو میدانی در جوانی، در جوانی
زندگی با غم و حسرت چه سود
یاد است روزی که از محبت بوسه بر روی من میزد
گل میچید و دانه دانه بر سر موی من میزد
اشک شادی قطره قطره بوسه میزد به دامنم
میتابید از مهر آن مَه برقِ شادی ز چشمانم
شد زندگانی زندان من؛ دریای اشک، چشمان من
ای عمر شیرین از تو سیرم؛ بگذر از من تا بمیرم
من افسردهام من ازردهام از زندگانی
خود تو میدانی در جوانی، در جوانی
* * *
دل بیگناه
شعر: پرویز خطیبی
آهنگ: مهدی خالدی
خواننده: دلکش