داریوش رفیعی: شب انتظار (مجموعه ترانه‌‌ها)

داریوش رفیعی شب انتظار

شاید صدای «داریوش رفیعی» به گوش جوانان نسل امروز آنچنان که باید جذاب نباشد. برای میان‌سالگان و بزرگترها هم چه بسا داستان زندگی این خواننده است که بیشتر به‌خاطر مانده تا متن ترانه‌هایی که خواند. ترانه‌خوانی که چندی خوش درخشید،‌ ولی دولت مستعجل بود. پایان حکایت زندگی کوتاه او را «پرویز یاحقی» و «بیژن ترقی» روایت کرده‌اند که اینجا و آنجا آمده و شاید هم خود خوانده و می‌دانید.

ادامه خواندن داریوش رفیعی: شب انتظار (مجموعه ترانه‌‌ها)

منوچهر سخایی ـ رامش: بشنو، باور مکن!

منوچهر رامش بشنو باور مکن

بشنو، باور مکن
شعر: نظام فاطمی
آهنگ: عطاالله خرم
خوانندگان: منوچهر سخایی، رامش

منوچهر:
تو چو مرغ دریا ننشستی یک‌جا
ره موج هوس بگرفتی و بس
ز تو شکوه کجا برم که برابرم بنشسته‌‌ای
که زبان شکایتم به کرشمه‌ای همه بسته‌ای

رامش:
این شکوه‌ها دیگر مکُن
گل‌های عشق پرپر مکُن
تو شنیده اگر ز کسی
که به‌جز تو کُنم هوسی
بشنو، بشنو، بشنو، باور مکن!

منوچهر:
باورم نشود دگر
عهد من تو وفا کنی

رامش:
زین سخن من خسته‌ را
دل‌ شکسته چرا کنی؟
این شکوه‌ها دیگر مکُن
گل‌های عشق پرپر مکُن

هم‌خوان:
تو شنیده اگر ز کسی
که به‌جز تو کُنم هوسی
بشنو، بشنو، بشنو، باور مکن!

* * *

داریوش رفیعی: به یاد آن گل

داریوش رفیعی به یاد آن گل

به یاد آن گل
شعر: نظام فاطمی
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: داریوش رفیعی

گل رفت و گلستان ویران شد
در سینه‌ام از غم طوفان شد
داد از جور زمان
باز سرد و غم‌افزا شد شبها
زد مُهر خموشی بر لبها
مرغ از بیم خزان
این فصلِ محنت‌زا، پنداری آتشها، به گل و به گلستان زد
شد ویران بُستانها، دست غم پیکانها به نشانه دل و جان زد

ای بلبل خاموشی، بی‌رُخ گلها خاموش‌ست نغمه و آوا می‌سوزی
چون من شیدا آتش پنهان بر دل و جان داری
چون آید باز از ره پیک بهاران گل خندد بر رخ یاران شادان کُن
دل به امیدی بهر چه بیم از جور خزان داری

اگر خزان دارد دنیا بیا که دل خُرم سازیم به یاد فروردینش
دلی که می‌سوزد زین غم دهیم ازین پس ای بلبل به یاد گُل تسکینش
روزی که خزان گردد طی شادی به تو می‌بخشد گُل با خنده‌ی شیرینش

* * *

رامش: بر بالین او

رامش بر بالین او

بر بالین او
شعر: نظام فاطمی
آهنگ: عطاالله خرم
خواننده: رامش

سوزد ز تب، آن لاله‌رو
من آتشم از سوز او
من به بالینش نشسته
بر دو چشمش دیده بسته
شاید، شاید دیده بگشاید
بر مَهِ رویش فکنده
سایه مژگان بلندش
گشته همچون موج دریا
سینه‌ی همچو پرنده‌ش
می‌رود از دل قرارم
بشنوم چون ناله‌ی او
می‌چکد اشکم چو شبنم
بر رخ چون لاله‌ی او
بچکد اشکم به رویش
بکشم دستی به مویش
ز دلم خیزد دودِ آهی
به دعا می‌خواهم امشب
که رها سازد او را تب
به تنِ من ریزد الهی

* * *

داریوش رفیعی: شب انتظار

داریوش رفیعی شب انتظار

شب انتظار
شعر: نظام فاطمی
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: داریوش رفیعی

شب به گلستان تنها منتظرت بودم
باده‌ی ناکامی در هجر تو پیمودم

منتظرت بودم
منتظرت بودم

آن شبِ جانفرسا من بی تو نیاسودم
وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم
منتظرت بودم
منتظرت بودم

بودم همه شب دیده به ره تا به سحرگاه
ناگه چو پری خنده‌زنان آمدی از راه
غمها به سر آمد؛ زنگِ غم دوران از دل بزدودم
منتظرت بودم
منتظرت بودم

پیشِ گلها، شاد و شیدا
می‌خرامید آن قامت موزونت
فتنه‌ی دوران دیده‌ی تو
از دل و جان من شده مفتونت

در آن عشق و جنون مفتون تو بودم
اکنون از دل من بشنو تو سرودم
منتظرت بودم
منتظرت بودم

* * *
داریوش رفیعی ـ شب انتظار (بازخوانی ترانه‌‌ها)

* * *

الهه: افسونگر

الهه افسونگر

افسونگر
شعر: نظام فاطمی
آهنگ: عطاالله خرم
خواننده: الهه

باز آن افسونگر، آن رفته از یاد
آمد به یادم، ای داد و بیداد
در سینه غوغا شد دوباره
دل‌ خانه‌ی غمها شد دوباره
من مرغی بودم سرمست و آزاد
آسوده از دام، فارغ از صیاد
دیدی که آخر با خود چه کردم
خود را به دام صیاد آوردم

اکنون منم با جان خسته
با یاد او تنها نشسته
باز این دل‌ِ من آمد به فریاد
از یاد رویش، نفرین بر این یاد
در سینه غوغا شد دوباره
دل‌ خانه‌ی غمها شد دوباره

* * *

نصرت‌الله خالدی: صدای در

نصرت الله خالدی صدای در

صدای در
شعر: نظام فاطمی
آهنگ: سلیمان اکبری
خواننده: خالدی

همه شب این شد کارم
به امید دلدارم
بنشانم بر در، نگه پُر آذر
که مگر او باز آید
بُوَد آن گل شاید

به صدای هر پایی
ز پی هر آوایی
دل چون آیینه
بتپد در سینه
چه شب و روزی دارم
ز ره آمد یارم

چو نسیم بهاری
آمد از سر یاری
به نواززش من
شد از او دل ویران
چو بهار گل‌افشان
چو شکفته چمن

* * *

error: Content is protected !!