تک‌گویی‌های ماندگار (سربازهای جُمعه)

تک‌گویی‌های ماندگار سینما و تئاتر ایران
«مریلا زارعی»
در فیلم «سرباز‌های جمعه»

قصه‌ای فشرده و مستقل در دل داستانی بلند. روایتی از وضعیت زنی ایرانی در حکایتِ «سربازان جمعه». داستانی کوتاه که ماجرای بلندش را باید در پشت واگویه‌های «نیر» دید. زنی همسرش را کشته و حالا باید به حکم قانون، هم خون‌بهای مرد را بدهد، و هم قصاص شود.

ادامه خواندن تک‌گویی‌های ماندگار (سربازهای جُمعه)

تک‌گویی‌های ماندگار (فیلم مادر)

تک‌گویی‌های ماندگار سینما و تئاتر ایران
فیلم «مادر»
نویسنده و کارگردان: علی حاتمی
بازیگر نقش: محمدعلی کشاورز
صدای روی نقش: منوچهر اسماعیلی

ادامه خواندن تک‌گویی‌های ماندگار (فیلم مادر)

تک‌گویی‌های ماندگار (سوته‌دلان) بخش دوم

تک‌گویی‌های ماندگار سینما و تئاتر ایران
سوته‌دلان:‌ نویسنده و کارگردان: علی حاتمی
بخش دوم
بازیگر نقش مجید: بهروز وثوقی
صدای روی نقش: منوچهر اسماعیلی

ادامه خواندن تک‌گویی‌های ماندگار (سوته‌دلان) بخش دوم

تک‌گویی‌های ماندگار (سوته‌دلان) بخش اول

تک‌گویی‌های ماندگار سینما و تئاتر ایران
سوته‌دلان:‌ نویسنده و کارگردان: علی حاتمی
بخش اول
بازیگر نقش مجید: بهروز وثوقی
صدای روی نقش: منوچهر اسماعیلی

ادامه خواندن تک‌گویی‌های ماندگار (سوته‌دلان) بخش اول

تک‌گویی‌های ماندگار (طوقی)

چنگیز جلیلوند

واگویه‌های «سید مرتضی» در فیلم «طوقی» یکی از چند تک‌گویی ماندگار در سینمای ایران است. بهروز وثوقی بازیگر نقش سید مرتضی در تعریف خاطره‌ای از فیلمبرداری این صحنه آن را «یکی از قشنگ‌ترین بخش‌های فیلم» می‌داند. آنچه ناگفته ‌مانده، اما ما می‌دانیم نقش «چنگیز جلیلوند» در اجرای استادانه‌ی این تک‌گویی در آن صحنه است.

ادامه خواندن تک‌گویی‌های ماندگار (طوقی)

تک‌گویی‌های ماندگار (قیصر)

تک‌گویی ماندگار سینما و تئاتر ایران
«بهمن مفید» در فیلم «قیصر»

«من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد، علی فرصت، آره و اینا خیلی بودیم، کریم آقامونم بود. (کریم آب‌منگل. می‌شناسیش.)

آره، از ما نه، از اونا آره، که بریم دوا خوری. تو نمیری، به موت قسم اصلا ما تو نخش نبودیم. آره، نه، گاز، دنده، دم هتل کوهپایۀ دربند اومدیم پایین. یکی چپ، یکی راست، یکی بالا، یکی پایین، عرق و آبجو جور شد؛ رو تخت نشسته بودیم داشتیم می‌خوردیم.

اولی‌ رو رفتیم بالا به سلامتی رفقا، لولِ لول شدیم. دومی رو رفتیم بالا به سلامتی جمع، پاتیل پاتیل شدیم. سومی رو، اومدیم بریم بالا، آشیخ علی نامرد ساقی شد. گفت: برین بالا؛ مام رفتیم بالا. گفت: به سلامتی میتی [مهدی]، تو نمیری، به موت قسم خیلی تو لب شدم. این جیب نه، اون جیب نه، تو جیب ساعتی، ضامن‌دار اومد بیرون. رفتم و اومدم، دیدم کسی رو زمین خوابیده‌اس.

پریدم تو اُتول. اومدم دم کوچه مهران، بغل این نُرقه‌فروشیه. [نقره‌فروشی] اومدم پایین، یه پسره هیکل میزونه ـ اینجوریه ـ زد به‌هم، افتادم تو جوب. گفتم: هته‌ته گفت: عفت. یکی گذاشت تو گوشم. گفتم نامردا. دومی‌شم زد؛ از اولی‌ش قایم‌تر زد.

دست کردم جیبم که برم و بیام؛ چشامو وا کردم دیدم مریض‌خونه روسام.
[مریض‌خانۀ روس‌ها = بیمارستان شوروی]

حالا ما به همه گفتیم زدیم. شومام بگین زده. آره! خوبیت نداره؛ واردی که. . .»

* * *
مجموعه‌ای شنیداری، دیداری و خواندنی در باره‌ی فیلم «قیصر»

* * *
در بارهٔ «اسفندیار منفردزاده» در این سایت:
یادمان هفتاد سالگی «اسفندیار منفردزاده»

* * *

error: Content is protected !!