هفتتیرهای چوبی
کارگردان: شاپور قریب
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۴
دسته: فیلم و نمایش
زندگی و آثار «چایکوفسکی» (کانون پرورش فکری)
زندگی و آثار چایکوفسکی
نوشته: ارسلان ساسانی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۴
شاپور قریب: حسنی (کانون پرورش فکری)
حسنی
نویسنده و کارگردان: شاپور قریب
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۳
حسن بنیهاشمی: گردش در یک روز خوش آفتابی (کانون پرورش فکری)
گردش در یک روز خوش آفتابی
کارگردان: حسن بنیهاشمی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۳
ادامه خواندن حسن بنیهاشمی: گردش در یک روز خوش آفتابی (کانون پرورش فکری)
عباس کیارستمی: مسافر (کانون پرورش فکری)
مسافر
کارگردان: عباس کیارستمی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۳
نورالدین زرینکلک: تداعی (کانون پرورش فکری)
تداعی
کارگردان: نورالدین زرینکلک
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۳
علیاکبر صادقی: رخ (کانون پرورش فکری)
رخ
کارگردان: علیاکبر صادقی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۳
بیژن مفید: کوتی و موتی (کانون پرورش فکری)
«کوتی و موتی»
نویسنده و کارگردان: بیژن مفید
موسیقی متن: کامبیز روشنروان
طرح و نقاشی: مصطفی اوجی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۲
با صدای:
کوتی: فریده صابری
موتی: نیما گرگین
پدر کوتی: رضا رویگری
مادر کوتی: هنگامه یاشار
پدر موتی: سیروس ابراهیمزاده
مادر موتی: آذر دانشی
نقش الاغ: بهمن مفید
نقش گاو: رضا ژیان
* * *
فهرست آثار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۴)
* * *
جواد مجابی: پسرک چشم آبی (شنیداری)
پسرک چشم آبی
نوشتۀ: جواد مجابی
موسیقی متن: کامبیز روشنروان
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۳
با صدای:
بیژن مفید
سیاوش طهمورث
سوسن تسلیمی
جمیله ندائی
علیرضا مُجلل
میترا قمصری
«پسرک چشم آبی» را «جواد مجابی» بیش از چهل سال پیش نوشته است.
داستان پسرکی که برخلاف عرف و عادت همگانی، همه و هر چیز را به رنگ «آبی» میدید و این البته برای بزرگترهایش جای نگرانی داشت.
چشم آبی گفت: من از روی ایوان یک گنجشک را آنطرف باغ، لای شاخهها میبینم، آنهمه ستاره که من میبینم، هیچکدام از بچهها ندیدهاند، از میدانچۀ ده، تیرهای عمارت اربابی رامیتوانم بشمرم. توی تاریکی قنات، منم که ماهیهای کوچک را میبینم و میگیرم.
گلباجی گفت: ماهی چه رنگی است؟
چشم آبی گفت: آبی.
گلباجی پرسید: آب چه رنگی است؟
چشم آبی گفت: آبی روشن.
گلباجی پرسید: تاریکی قنات چه رنگی است؟
چشم آبی گفت: آبی سنگین.
گلباجی گفت: پس آفتاب چه رنگی است؟
چشم آبی گفت: روشنترین آبی.
گلباجی گفت:یعنی ما را هم آبی میبینی؟
چشم آبی پرسید: مگر دنیا آبی نیست!؟
دکتر هم میبرندش.
یکبار بردمش شهر. دکتر گفت: «این خیلی عجیب است. اما ایرادی ندارد. بگذارید دنیا را آبی ببیند. مگر به کجای دنیا برمیخورد؟ . . .» بعد حرفهایی زد که ما نفهمیدم. .
ناامید از حرفهای «دکتر»، پسرک را نزد «بابا ذکریا» میبرند که «معجزه» میکند و از ده آبادی آنطرفتر میآیند سراغش.
«انشاالله خیر است. . . حکمت خداست! اگر با «دوا قرمز» خوب نشد، باید «سرمۀ جواهر» به چشمش بکشیم» . . .
چهل سال بیشتر از خواندن آن کتاب و شنیدن آن قصه میگذرد و عناصری که در این داستان، نقش تعیین کننده داشت به مرور زمان رنگ و معنا عوض کردهاند.
چهار دهه پیش، رنگ «آبی» مثل امرزو، از رنگهای «دربار و سلطنت» و رنگ تیرهای «عمارت اربابی» بود و چکاندن «دوای سرخ رنگ» در چشم کسی که همه چیز را «آبی» میدید، شاید به کنایه و استعاره میتوانست معنا داشته باشد.
در سالهای اخیر اما، از رنگ و واژههای «آبی» و «قرمز»، معانی و تعابیر دیگری میشود. «دگر اندیشی» و به «رنگ دیگر دیدن» در نزد پارهای اما هنوز قصۀ نامکرر هر جامعۀ انسانی است. گیرم که آن رنگ، نه «آبی» و «سرخ»، که رنگی دیگر باشد.
دید و نظر «دکتر»های آگاه و خیر و صلاح «بابا ذکریا»ها هم که البته بوده و هست و این همان حکایتیست که همچنان باقی است.
* * *
این کتاب در شکل نوشتاری (PDF)
* * *
فهرست آثار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۴)
* * *
م. آزاد: کی از همه پر زورتره (شنیداری) (کانون پرورش فکری)
کی از همه پُر زورتره؟
بازآفرینی: م. آزاد
موسیقی: کریم گوگردچی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۳
ادامه خواندن م. آزاد: کی از همه پر زورتره (شنیداری) (کانون پرورش فکری)