حکایت ترانه «وحدت» به روایت «اسفندیار منفردزاده»

«وحدت»، نام یکی از ترانه‌های ماندگاری‌ست که با صدای «فرهاد» اجرا شده است. این ترانه که اغلب مردم آن را با عنوان «محمد» نیز می‌شناسند همزمان با روزهای تاریخ‌ساز انقلاب در بهمن ۱۳۵۷ منتشر شد. شعر آن سروده‌ای از «سیاوش کسرائی» بود و آهنگش از ساخته‌های «اسفندیار منفردزاده».

ادامه خواندن حکایت ترانه «وحدت» به روایت «اسفندیار منفردزاده»

یادمان اسفندیار منفردزاده (دیگه اشکم واسه من ناز می‌کُنه)

ترانۀ «دیگه اشکم واسه من ناز می‌کنه»، اولین تجربۀ ترانه‌سرایی «شیهار قنبری» و همکاریش با «اسفندیار منفردزاده» است. او در مجموعه ترانه‌سروده‌های خود که با نام «دریا در من»، منتشر شده می‌نویسد:

ادامه خواندن یادمان اسفندیار منفردزاده (دیگه اشکم واسه من ناز می‌کُنه)

حکایت ترانه‌‌ی «تو بارونی، تو آفتابی» رامش

ترانۀ «تو بارونی، تو آفتابی» اولین کار مشترک «اسفندیار منفردزاده و مینا اسدی» است که در سال ۱۳۵۱ با صدای «رامش» اجرا شد و در شکل صفحه، توسط کمپانی «آهنگ روز» به بازار آمد. «مینا اسدی»، در بارۀ این ترانه نوشته است:

ادامه خواندن حکایت ترانه‌‌ی «تو بارونی، تو آفتابی» رامش

رامش ـ نماز (فریدون فروغی)

رامش نماز

نماز
ترانه‌خوان: رامش
شعر ترانه: شهیار قنبری
آهنگ‌ساز: اسفندیار منفردزاده

ادامه خواندن رامش ـ نماز (فریدون فروغی)

شهیار قنبری (صدای شاعر) معلم بد: ابی

شهیار قنبری آهای معلم بد

سروده و دکلمه: شهیار قنبری
ترانه‌خوان: ابراهیم حامدی
آهنگ ترانه: فرید زلاند
تنظیم آهنگ: D. Tobacman

ادامه خواندن شهیار قنبری (صدای شاعر) معلم بد: ابی

«کودکانه»، یادمانده‌های جوان‌سالی به دوران پیرانه‌سری

به سنت روزهای آخر سال داشتم دفتر و پوشه‌های قدیمی را «خانه‌تکانی» می‌کردم! که برخوردم به این بریده روزنامه. رنگ رخسارش خبر از گذشت زمان می‌داد. یادم نیست کدام روزنامه بود و دقیقا مربوط به چه روز و سال است. شاید یکی از سال‌های نیمۀ پنجاه در ایران و احتمالا روزنامۀ کیهان آن دوران. دو خبر در این بریده از آن روزنامه آمده است. یکی:

ادامه خواندن «کودکانه»، یادمانده‌های جوان‌سالی به دوران پیرانه‌سری

تاریخچه‌ شعر «قلب مادر» سروده‌ی «ایرج میرزا»

قمرالملوک وزیری قلب مادر

قلب مادر
کلام: ایرج میرزا
نوا: مرتضی نی‌داوود
صدا: قمرالملوک وزیری
نوازندگان: مرتضی و موسی نی‌داوود

ادامه خواندن تاریخچه‌ شعر «قلب مادر» سروده‌ی «ایرج میرزا»

حکایت «گالیا» به روایت هوشنگ ابتهاج (سایه)

«گالیا» نامی دخترانه است. ما فارسی‌زبانان این اسم را اولین بار در شعر «کاروان» سروده‌ی هوشنگ ابتهاج (سایه) خوانده‌ایم. (دیر است گالیا!). این گالیا که در آن شعر مورد خطاب قرار گرفته اما کیست!؟ این را از زبان خود شاعر بشنوید!

ادامه خواندن حکایت «گالیا» به روایت هوشنگ ابتهاج (سایه)

ایرج جنتی‌عطایی: جنگل (داریوش)

در مرور تاریخ سیاسی معاصر ایران، آنجا که به بخش جنبش‌های انقلابی و حرکت‌های اعتراضی و مردمی می‌رسیم، واقعۀ «سیاهکل» فصل ویژه‌ای است که نه تنها در مقولۀ مبارزات سیاسی از جایگاه خاصی برخوردار است، بلکه تاثیر آن بر ادبیات معاصر، و به‌ویژه در شعر و ترانه، چنان پررنگ و ماندگار بوده که دورۀ سرودن اشعار سیاسی را به دو دورۀ قبل و بعد از «واقعۀ سیاهکل» تقسیم کرده‌اند.

error: Content is protected !!