در مرور تاریخ سیاسی معاصر ایران، آنجا که به بخش جنبشهای انقلابی و حرکتهای اعتراضی و مردمی میرسیم، واقعۀ «سیاهکل» فصل ویژهای است که نه تنها در مقولۀ مبارزات سیاسی از جایگاه خاصی برخوردار است، بلکه تاثیر آن بر ادبیات معاصر، و بهویژه در شعر و ترانه، چنان پررنگ و ماندگار بوده که دورۀ سرودن اشعار سیاسی را به دو دورۀ قبل و بعد از «واقعۀ سیاهکل» تقسیم کردهاند.
به «سرودها»ی حماسی که در یادمان این واقعه خوانده شده، اگر «اشعار» شاعرانی که در رثا و یادبود آن رویداد سرودهاند را اضافه کنیم، بههمراه «ترانهها»یی که در آن به استعاره و تمثیل اشاره و یادی از آن ماجرا شده، مجموعهای درخور و غنی بهنام «سیاهکل در شعر و موسیقی و ترانه» خواهیم داشت.
ترانۀ «جنگل»، سرودۀ «ایرج جنتیعطایی» از جمله ترانههاییست که در توصیف موقعیت سخت چریکهای درگیر سروده شده و فضای وحشت و اضطراب حاکم بر محیط درگیری را بیان میکند. و شاید از همین ترانه به بعد است که «واقعۀ سیاهکل» به شکل کلمۀ «جنگل»، وارد ترانه و شعر سیاسی ـ اعتراضی معاصر ایران شد و معنای خاص خود را گرفت. او خود دربخشی از گفتگویی که از او به شکل کتاب منتشر شده، میگوید:
«این ترانه در رابطه با سیاهکل سروده شده. در آن دوره در تهران پوستر چاپ شده بود و دنبال چریکها میگشتند. بعد ماجرای تعقیبشان تو جنگل و تیراندازیهایی که پیش آمد و این موضوع که میگفتند بخشی از روستاییهای آنجا هم کمک کرده بودند به پلیس، برای دستگیری چریکها و آنها هم البته اذیت و آزاری به روستاییها نرسانده بودند. تمام این موضوعات و خبرها در من غلیان کرد و آن ترانه را نوشتم.»
[مرا به خانهام ببر، ایرج جنتیعطائی، گفتگو/گزینهی ترانهها/نقد و نظر، به کوشش یغما گلرویی، انتشارات دارینوش، تهران، چاپ دوم، سال ۱۳۸۴، صفحات ۴۴ و ۴۵]
ترانۀ «جنگل» به رسم فیلمهای متفاوت آن روزگار، در ظاهر بهعنوان ترانۀ فیلم «خورشید در مرداب» نوشته شده بود. فیلمی که اولین تجربۀ کارگردانی «محمد صفار» (م. صفار) در سینما و همچنین تجربۀ نخست «بابک بیات» در ساختن موسیقی فیلم بود. ایرج جنتیعطایی خود در این باره میگوید:
«ما آنزمان برای فرار از مسئلهی تصویب سانسور مفری پیدا کرده بودیم که سینما بود. چون در سینما سناریو را یک اداره میدید و تصویب میکرد و فیلمش را هم یک ادارۀ دیگر، و کسی توجهای به موسیقیاش نداشت. تا که گندش در آمد و جلوی آن کار را هم گرفتند! بنابراین چند تا ترانه را من و همکارانم توانستیم به این طریق از زیر تیغ سانسور فرار بدهیم.» [همانجا]
* * *
واقعهٔ «سیاهکل» در ترانه و سرودهها:
جمعه (شهیار قنبری، اسفندیار منفردزاده، فرهاد مهراد)
سیزده [به دلاوران سیاهکل] (شهیار قنبری)
* * *
از «دکلمه ـ ترانه»های «ایرج جنتیعطائی»:
«بُنبست»، شعر و صدای «ایرج جنتیعطائی» و «داریوش اقبالی»
«خونه»، شعر و صدای «ایرج جنتیعطائی» و «داریوش اقبالی»
* * *