«مهدی اخوانثالث» (م. امید)، شاعر بود، ولی ترانهسرا نبود. به کلام دیگر، او شعری برای اجرا به شکل ترانه نسرود. آنچه اما بر اساس شعر یا بخشی از سرودهای از او خوانده شده، همه از سر انتخاب و ذوقِ هنرمندانی بوده است که کلام اخوان را برای ترانهشان برگزیدهاند.
چه آرزوها
(قولی در سهگاه)
درآمد:
چه آرزوها که داشتم من و دیگر ندارم.
چها که میبینم و باور ندارم.
چها، چها، چها، که میبینم و باور ندارم.
مویه:
حذر نجویم از هر چه مرا بر سر آید.
گو در آید، در آید
که بگذر ندارد و منهم که بگذر ندارم.
برگشت به فرود:
اگرچه باور ندارم که یاور ندارم.
چه آرزوها که داشتم من و دیگر ندارم.
مخالف:
سپیده سر زد و من خوابم نبُرده باز.
نه خوابم که سیر ستاره و مهتابم نبُرده باز.
چه آرزوها که داشتیم و دیگر نداریم،
خبر نداریم.
خوشا کزین بستر، دیگر، سر برنداریم.
برگشت:
در این غم، چون شمع ماتم،
عجب که از گریه آبم نبُرده باز.
چها، چها، چها که میبینم و باور ندارم.
چه آرزوها که داشتم من و دیگر ندارم.
اسفند ۱۳۳۷
از مجموعهٔ «آخر شاهنامه»
از ترانههای «گیتی» در این سایت:
آرزوها (شعر: مهدی اخوانثالث)
گریه (شعر: فرهاد شیبانی ـ آهنگ: اسفندیار منفردزاده)
در سلام من تو باشی (مسعود کیمیایی ـ ژرژ موستاکی)
آواز در مایهٔ افشاری و ترانهٔ «خدا مهربونه» (اجرای زنده)
* * *