مرضیه: مگر نمی‌شد!؟

مرضیه خداوندا چه می شد

مگر نمی‌شد
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: همایون خرم
خواننده: مرضیه

خداوندا چه می‌شد؟
که بی‌وفا نمی‌شد؟
چه می‌شد آن دلارام
جدا از ما نمی‌شد؟

خداوندا که در گُل جان دمیدی
در او نقشِ رُخِ جانان کشیدی
دلِ دستانسرایِ گل‌ستان را
به عشق گُل، پریشان آفریدی
مگر آیا نمی‌شد؟
که بی‌وفا نمی‌شد؟

کنون کز دیدن گُلشن
شود چشم دلم روشن
نسیم آرد نشان از بی‌نشان‌ها
می از جام جهان ریزد
سرور از آسمان ریزد
رود بانگ طرب تا آسمان‌ها

خداوندا چه می‌شد؟
که بی‌وفا نمی‌شد؟
چه می‌شد آن دلارام
جدا از ما نمی‌شد؟

بهار جاودانم
امید بی‌نشانم
نسیم آیا به من آرد پیامت؟
ندانم، ندانم، ندانم

خداوندا چه می‌شد؟
که بی‌وفا نمی‌شد؟
چه می‌شد آن دلارام
جدا از ما نمی‌شد؟

* * *
یادنامهٔ «همایون خرم» در سایت «راوی حکایت باقی»

در رهگذر عمر با «تورج نگهبان»

* * *

error: Content is protected !!