مرگ دوباره، سرودهٔ ابتهاج، با صدای وحید تاج
در هفت آسمان چو نداری ستارهای
ای دل کجا روی که بُوَد راه چارهای
حالی نماند تا بزنی فالی ای رفیق
خیری کجاست تا بکنی استخارهای
هر پارهٔ دلم لبِ زخمیست خونفشان
جز خون چه میرود ز دل پارهپارهای
از موجخیز حادثهها مأمنی نماند
کشتی کجا برم به امیدِ کنارهای
دیدار دلفروز تو عمر دوباره بود
اینک شبِ جدایی و مرگ دوبارهای
از چین ابروی تو دلم شور میزند
کاین تیغِ کج به خونِ که دارد اشارهای
گر نیست تاب سوختنت گرد ما مگرد
کآتش زند به خرمن هستی شرارهای
در بحر ما هر آینه جز بیم غرق نیست
آن به کزین میانه بگیری کنارهای
ای ابرغم ببار و دل از گریه باز کن
ماییم و سرگذشتِ شبِ بیستارهای
تهران اردیبهشت ۱۳۶۶
هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه)
* * *
یادنامهی «هوشنگ ابتهاج» (سایه)
* * *