آشتی
سروده و صدا: نادر نادرپور
موسیقی متن: کریم گوگردچی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۲
آشتی
[به: ناصر نیرمحمدی]
ای آشنای من!
برخیز و با بهار سفر کرده باز گرد
تا پُر کنیم جام تهی از شراب را
وز خوشههای روشن انگورهای سبز
در خُم بیفشریم می آفتاب را
برخیز و با بهار سفر کرده باز گرد
تا چون شکوفههای پرافشان سیبها
گلبرگ لب به بوسهی خورشید وا کُنیم
وانگه چو باد صبح
در عطر پونههای بهاری شنا کنیم
برخیز و بازگرد
با عطر صبحگاهی نارنجهای سُرخ
از دور، از دهانهی دهلیز تاکها،
چون باد خوش، غبار بر انگیز و باز گرد
یک صبح خندهرو
وقتی که با بهار گلافشان فرا رسی
در بازکُن، به کلبهی خاموش من بیا
بگذار تا نسیم که در جستجوی توست
از هر که در ره است، بپُرسد نشانههات
آنگاه، با هزار هوس، با هزار ناز
برچین دو زلف خویش
آغاز رقص کُن
بگذار تا بهخنده فرود آید آفتاب
بر صبح شانههات!
ای آشنای من!
برخیز و با بهار سفر کرده باز گرد
تا چون به شوق دیدن من بال و پر زنند
بر شاخهی لبان تو، مُرغان بوسهها
لب بر لبم نهی
تا با نشاط خویش مرا آشنا کُنی
تا با امید خویش مرا آشتی دهی!
تهران ـ ۲۰ مرداد ۱۳۳۴
از مجموعهی «شعر انگور»
* * *
از دیگر سرودههای «نادر نادرپور» در این سایت
(صدای شاعر ـ متن اشعار)
* * *