شعرهای یدالله رویایی
سروده و صدا: یدالله رویایی
موسیقی متن: مجید انتظامی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۵۶
دریاییها ـ ۳۳
ای شعرهای دریائی،
آه، ای مسافرانِ از دریا تا من!
از دریا:
از سرزمین عطر و علف
و عهدنامه و منشور،
تا من،
ـ تا سرزمین هیچ قرار و قرارداد ـ
از دریا،
از ازدحام ماهی و مروارید ـ
در بستر جزیرههای بینام،
و از قلمرو اطاعت حکام،
تا من ـ سکوت بیثمر مشتاق ـ
آه، ای مسافران ِ از دریا تا من!
از دریا تا من:
از شیب پلههای همیشه،
در خوابجاری خندقهای آب
و از فرازهای بیتغییر،
که جلوهی دفاع و تهاجم دارند؛
تا من ـ همه توکُل و تسلیم ـ
تا من که در قلمرو تصویر، از شما
ویرانههای باطن خود را،
هموار میکُند،
بیدار میکُند.
آه، ای مسافران ِ از دریا تا من!
از دریا
ـ از مرتع ستاره و کف ـ
تا من،
ـ تا مزرع نیاز و طپش ـ
از آبها،
ـ پائیز برگها ـ
پرواز بیگناه گنجشکان،
تا من ـ دهان گرسنهی ماران ـ
از آبهای کوهان اشتران
اسبان وحشی
و قاطران
از آبهای هلهلههای نهانی،
ترسیم ناگهانی،
ـ ترسیم ناگهانی مهمیز ـ
ـ ترسیم ناگهانی شمشیر ـ
از آبهای تصویر،
ـ تصویر فکری از سنگ ـ
ـ ادراکی از سقوط ـ.
ای شعرهای دریائی!
آه، ای مسافران ِاز دریا تا من!
از آبها،
که شکل درهم امضاء دارند
تا من،
که واژهی شکستهی «رؤیا»یم
و شکل روشن نامم را دارم
ای شعرهای دریائی
بدرودتان گرامی باد!
اینک من!
بر ساحل ایستاده سبکبار
با برگهای ساتر انجیر!
بار دگر برهنه و آزاد
در آفتاب افسانه،
از داستان خلقت برمیخیزم
بر ماسهها که مستمعان صبور آب
بر ماسههای مبهوت
ـ با نقش پا غریب ـ
پا مینهم به حیرت لغزان صخرهها
فریاد میزنم:
ای صخرههای لغزان
ای لغزان!
من را ببر.
آنگاه سوی تو،
سوی تو ای برهنهی آزاد،
پر میدهم عزیمت دستانم را
ای شعرهای دریائی
بدرودتان گرامی باد!
اینک من!
ـ یک قطعه شعر دشوار ـ
اینک،
مسافر ِاز من تا من!
از مجموعهی «دریاییها»
* * *
بازگشت به مجموعه اشعار «یدالله رویایی»
* * *