راه خیال
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: حبیبالله بدیعی
خواننده: مرضیه
نه گذشتنِ زمان
نه بهار و نه خزان
نَبَـرَد از دلِ مَن خیالِ تو
چو عشقِ من تو جاودانی
نکِشم پـا دگر از سرایِ تو
که بر سرم تو سایبانی
راهِ صحرا چون گُزینم
هر گُلِ نرگس ببینم
ناگهان در چشمِ من جلوهگر شود
چشم و نگاهت
وآن همه نازی که من دیدهام در آن
چشمِ سیاهت
هر جا دگر نرگس ببینم
آتش به چشمم گر بچینم
هرجا بدیدم سُنبلی
گفتم که هان! گیسوی تو
بوییدم و بوسیدمش
اما ندیدم بویِ تو
تا در پردهی دل نقش تو زد راهِ خیالم
هر دم گشته فزون عشقِ من و شوقِ وصالم
* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانههای ماندگار
* * *