حدود بیست سالی پیش (دقیقا اسفند ماه سال ۱۳۷۴) یادداشت کوتاهی از «مرتضی کاخی» در ماهنامهٔ «دنیای سُخن» (شماره ۶۸، صفحهٔ ۳۵) بهچاپ رسید که خبر از انتشار مجموعهای منتخب از اشعار چاپ شدهٔ «مهدی اخوانثالث» میداد. در آن یادداشت، همچنین به دوستداران شعر «م. امید»، نوید انتشار چند شعر منتشر نشده هم داده شده بود:
«به جستوجوی بهترینهای شعری «اخوان»، در میان کتابها و اشعار چاپشده و چاپ نشدهٔ او نشسته بودم، در تدارک مجموعهای به سفارش فرزندش «زردشت»، مدیر «انتشارات زمستان»، که شعر زیر را یافتم؛ شعری از نسل و نسب شعرهای محکم با اوج بلوغ شعری او (سالهای ۳۵ تا ۴۵)، شعری خلاصه و ژرف و زلال و روان، بیهیچ دستآویزی به تصویر و تزیینهای جدیدالولاده، یا درخواست کمکی از نظریهپردازیهای حوزهٔ اوجیات ماورای بشری. بل حدیثی ساده از مجالستی هولناک با پایان. . . »
سرودهای که «مرتضی کاخی» در میان دستنوشتههای منتشر نشدهٔ «اخوانثالث» یافته بود. عنوان «پایانم دیشب» را داشت و به تاریخ بهمن ۱۳۶۲ در تهران سرده شده بود.
دیشب آمد پیشم و اتمام حجت كرد
ساعتی با او،
راه میرفتیم.
گفت او . . . ، گفتم . . .
هرچه گفت آخر پذیرفتم.
من نمیدانم چه صنعت كرد،
دیشب آمد پیشم و اتمام حُجت كرد
و مرا آخر به پایانم،
با لب پُر خنده دعوت كرد.
من نمیدانم چهها گفتم،
هم خوش و خندان، هم آشفتم،
بعد از آن خُفتم.
این شعر بیست سالی پس از سرایش و شش ـ هفت سالی بعد از کشف آن، به سال ۱۳۸۱، در صفحهٔ ۱۷۱ مجموعهای با نام «سر کوه بلند» بهچاپ رسید. سالی پش اما این سرودهٔ کمتر خوانده و شنیده شده از «مهدی اخوانثالث» به ابتکار گروه موسیقی «همسفران» شکلی از ترانه یافت و با صدای «بهنام ضیائی افشار» خوانده و اجرا شد.
از گروه موسیقی «همسفران» در این سایت:
من و تو درخت و بارون (احمد شاملو)
* * *
برگشت به یادنامهٔ «مهدی اخوانثالث» در این سایت
* * *