(سکوت)
شعر ترانه از: فریدون مشیری
آهنگ و پیانو: مازیار حیدری
ترانهخوان: نجلا
سکوت
شبها، که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو میخواندم از لایتناهی
آوای تو میآردم از شوق به پرواز
شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
امواج نوای تو، به من میرسد از دور
دریایی و من تشنۀ مهر تو، چو ماهی
وین شعله که با هر نفسم میجهد از جان
خوش میدهد از گرمی این شوق، گواهی
دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشمبهراهی
ای عشق تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی، هرچه تو گویی و تو خواهی
فریدون مشیری
از مجموعۀ «از خاموشی»
* * *
برگشت به فهرست اشعار «فریدون مُشیری»
* * *