دوست دوست (بود و نبود)
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: [فریدون] حافظی
خواننده: علیاکبر گلپایگانی
در زدم و گفت کیست!؟ گفتمش: ایدوست، دوست
گفت: در آن دوست چیست!؟ گفتمش: ایدوست، دوست
گفت: در آن آب و گِل، گشته اسیرِ تو دل
او به چه امید زیست!؟ گفتمـش: ایدوست، دوست
گفتمش: این هم دمیست، گفت: عجب عالمیست !
ساقی بزم تو کیست!؟ گفتمش: ایدوست، دوست
گفت: اگر دوستی، از چـه در این پوستی!؟
دوست که در پوست نیست! گفتمـش: ایدوست، دوست
در چو به رویم گشود، جملهی بود و نبود
دیدم و دیدم یکیست، گفتمـش: ایدوست، دوست
* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانههای ماندگار
* * *