جدال با خاموشی
شعرهای احمد شاملو
(صدای شاعر)
شب شعر، تهران ۱۳۵۲
دو «شبانه»
(همراه با ترجمهٔ انگلیسی)
اگر که بیهده زیباست شب
برای چه زیباست
شب
برای که زیباست؟ ــ
شب و
رودِ بیانحنای ستارگان
که سرد میگذرد.
و سوگوارانِ درازگیسو
بر دو جانبِ رود
یادآوردِ کدام خاطره را
با قصیدهی نفسگیرِ غوکان
تعزیتی میکنند
به هنگامی که هر سپیده
به صدای همآوازِ دوازده گلوله
سوراخ
میشود؟
□
اگر که بیهده زیباست شب
برای که زیباست شب
برای چه زیباست؟
۲۶ اسفند ۱۳۵۰
از مجموعهٔ «ابراهیم در آتش»
* * *
در نیست
راه نیست
شب نیست
ماه نیست
نه روز و
نه آفتاب،
ما
بیرونِ زمان
ایستادهایم
با دشنهی تلخی
در گُردههایِمان.
هیچکس
با هیچکس
سخن نمیگوید
که خاموشی
به هزار زبان
در سخن است.
در مردگانِ خویش
نظر میبندیم
با طرحِ خندهیی،
و نوبتِ خود را انتظار میکشیم
بیهیچ
خندهیی!
۱۵ فروردین ۱۳۵۱
از مجموعهٔ «ابراهیم در آتش»
* * *
برگشت به اشعار شاملو با صدای شاعر (جدال با خاموشی)
* * *
یادنامه «احمد شاملو» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *