فیلم کوتاه «پسر شرقی» را «مسعود کیمیایی» با موسیقی متن «اسفندیار منفردزاده» برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت. داستان و ماجراهای این فیلم بیشتر برگرفته از خاطرات مشترکی است که آن دو از سالهای نوجوانی داشتند. ایامی که با هم در یک محله زندگی میکردند و هر دو عاشق سینما بودند.
در جلد نخست از کتاب زندگینامهی «اسفندیار منفردزاده» به نقل از او خاطرهای مربوط به آن سالها میخوانیم که بعدا در صحنهای از فیلم «پسر شرقی» بازسازی شده است. ماجرای همکاری بچههای محل در حبس کردن مشتریهای مستِ دکهی میفروشیِ سر گذر. آنجا که میروند تا حصیر آویخته بر درِ میکده را برای درست کردن بادباکهایشان بدزدند.
سر کوچهی «در دار» طرفِ غربِ خیابان «ری» یک عرقفروشی بود که دورانِ محرم هم مخفیانه کار میکرد. رودریهایش را برنمیداشت و درِ مغازه را هم از داخل میبست. مشتریهایی که میخواستند عرق بخورند، در میزدند، داخل میشدند و در را هم پشتِ سر میبستند. برای ما که «بچه مسلمون» بودیم، عرقفروشی در ماهِ محرم قابل قبول نبود. انگار که فقط در ماهِ محرم جهان زیر و رو میشد و یازده ماه دیگرِ سال مانعی نداشت. یکبار با بچههای محل درِ مغازهاش را از بیرون قفل کردیم و اینطرف خیابان منتظر نشستیم. مشتریهایی با دیدن قفل، در نزده رفتند. بعد از نیمساعت در از داخل تکانتکان خورد و رفتهرفته همسایهها و مردم متوجه شدند. قفل را شکستند و مستان بیرون آمدند. رفتارِ مستانهی مشتریان که برای سرخوشی و صفا رفته بودند، جالب بود. آنها عرقکرده و عصبی، تلوتلو خوران بیرون میآمدند و ما از بر هم زدنِ عیش و نوش آنها احمقانه خوشحالی میکردیم.
[عصاران حسین، شناسنامهی اسفندیار منفردزاده، دفتر نخست: از آغاز تا قیصر، تهران، موسسه انتشارات نگاه، ۱۴۰۱چاپ دوم، صفحه ۷۵]
* * *
● یادمان هفتاد سالگی «اسفندیار منفردزاده»
● مسعود کیمیایی: پسر شرقی (کانون پرورش فکری) (۱۳۵۴)
* * *