۲۱ شهریور ماه امسال، نیمقرن از نمایش فیلم «خاک» ساختهی «مسعود کیمیایی»، بازی «بهروز وثوقی» و موسیقی «اسفندیار منفردزاده» گذشت. در پنجاهمین سالروز نمایش این فیلم، خاطرهی بهروز وثوقی را از صحنهی چال کردن او در خاک ـ به نقل از زندگینامهی او ـ بخوانید و آن صحنه را هم ببنید.
صحنهای است که باید بهروز [وثوقی] را در خاک چال کنند، به طوری که سرش از خاک بیرون باشد.
چالهای میکَنَند، بهروز میرود توی چاله، دورِ گردنش تختهای میگذارند و خاک میریزند روش. اما نمیشود، چون وقتی نفس میکشد، تخته و خاکهای رویش بالا و پایین میرود.
ناچار، تصمیم میگیرند که تخته را بردارند و دورِ بدنش خاک بریزند تا صحنه طبیعی از کار درآید. در این صحنه، قرار است باران هم ببارد.
فیلمبرداری شروع میشود و بارانِ مصنوعی را میبارانند. آب در خاک مینشیند و تمامِ دور و بَرِ تنِ بهروز را گِل فرا میگیرد. هفت هشت ساعتی فیلمبرداری این صحنه ادامه مییابد و بهروز ناچار تو خاک میماند.
کار که تمام میشود و از تو چاله میکشندش بیرون، حس میکند پاهایش فلج شده، نه میتواند آن را تکان بدهد. نه میتواند بایستد و نه بنشیند. . .
میبرندش بیمارستان نیروی هوایی دزفول. تا صبح، پزشکی بالا سرش است. بهش آمپول میزنند و پاهاش را مرتب ماساژ میدهند تا کمکم بیحسی برطرف میشود و میتواند پاهاش را حرکت بدهد.
ـ صحنهی خیلی سختی بود. . . هیچوقت یادم نمیرود. . .
● برگرفته از کتاب: زندگینامۀ بهروز وثوقی، ناصر زراعتی، نشر آران پرس، آمریکا. صفحه ۲۴۲
* * *
در بارهٔ «اسفندیار منفردزاده» در این سایت:
یادمان هفتاد سالگی «اسفندیار منفردزاده»
موسیقی فیلم خاک را در اینجا بشنوید.
* * *