شکیلا ـ نمی‌دانم

نمی‌دانم
آهنگ ترانه: اسفندیار منفردزاده
شعر ترانه از: شمس تبریزی
ترانه‌خوان: شکیلا

من این ایوان نُه تو را نمی‌دانم، نمی‌دانم
من این نقاشِ جادو را نمی‌دانم، نمی‌دانم

مرا گوید مرو هر سو، تو اِستادی، بیا این‌سو
که من آن‌سوی بی‌سو را نمی‌دانم، نمی‌دانم

همی گیرد گریبانم، همی دارد پریشانم
من این خوش‌خویِ بدخو را نمی‌دانم، نمی‌دانم

مرا جانی طرب‌پیشه، که بی‌مطرب نیارامد
من این جان ِ طرب‌جو را نمی‌دانم، نمی‌دانم

چو طفلی گم‌شدستم من میان کوی و بازاری
که این بازار و این کو را نمی‌دانم، نمی‌دانم

برو ای شب ز پیشِ من مپیچان زلف و گیسو را
که جز آن جعد و گیسو را نمی‌دانم، نمی‌دانم

* * *
در بارهٔ «اسفندیار منفردزاده» در این سایت:

یادمان هفتاد سالگی «اسفندیار منفردزاده»

* * *