اسفندیار منفردزاده را بعد از موسیقی متن فیلمهایش با ترانههایی که آهنگش از ساختههای اوست و بیشتر بر سرودههای ترانهسرایان معاصری چون شهیار قنبری میشناسیم. این ترانه با صدای شکیلا بر غزلی از شمس تبریزی (مولوی) ـ گرچه چندان شناختهشده نیست ـ نشان از تنوع کارها و توانایی این آهنگساز هنرمند دارد.
من این ایوان نُه تو را نمیدانم، نمیدانم
من این نقاشِ جادو را نمیدانم، نمیدانم
مرا گوید مرو هر سو، تو اِستادی، بیا اینسو
که من آنسوی بیسو را نمیدانم، نمیدانم
همی گیرد گریبانم، همی دارد پریشانم
من این خوشخویِ بدخو را نمیدانم، نمیدانم
مرا جانی طربپیشه، که بیمطرب نیارامد
من این جان ِ طربجو را نمیدانم، نمیدانم
چو طفلی گمشدستم من میان کوی و بازاری
که این بازار و این کو را نمیدانم، نمیدانم
برو ای شب ز پیشِ من مپیچان زلف و گیسو را
که جز آن جعد و گیسو را نمیدانم، نمیدانم
* * *
در بارهٔ «اسفندیار منفردزاده» در این سایت:
یادمان هفتاد سالگی «اسفندیار منفردزاده»
* * *