ویگن: شهر عشق

ویگن شهر عشق

شهر عشق
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: واروژان
ارکستر: آلوارو سباستیان
خواننده: ویگن

آنجا که شهرِ یار است
پیوسته چون بهار است
از بوی گل نسیمش
دلجو و بیقرار است
روشن ز نور عشق است
پیوسته آسمانش
هرگز خزان نبیند
گلهای جاودانش
چون برقِ چشمِ یارم
تابد ستارگانش
هر کس بُوَد در آنجا
زیبا بود جهانش

آنجا که شهرِ یار است
پیوسته چون بهار است
از بوی گل، نسیمش
دلجو و بیقرار است
خوشتر از نغمه‌ی ساز
آوای چشمه‌سارش
پایان نمی‌پذیرد
افسانه‌ی بهارش
شهر نشاط و آواز
کوی محبت و ناز
دنیای عشق و رازش
افسانه‌اش دراز است

*‌ * *

ویگن: جلوه‌ قمر

ویگن جلوه قمر

جلوهٔ قمر
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: ضیاء مختاری
خواننده: ویگن

گُل پیشِ رویِ تو ای گُلِ من،
دیگر تماشا ندارد
گردد خجل گل ز رویت ای جان،
این جای حاشا ندارد

لبها چو بر خنده می‌گُشایی، گویی بخندد سپیده
چشمِ فلک همچو چشمت ای مَه، ستاره‌ای را ندیده

بیا که در چهره‌ی تو جلوه‌ی قمر می‌بینم
در سایه‌ی گیسوی تو شام بی‌سحر می‌بینم

صد آرزو در دل من کُشتی و پروا نکردی
بودی طبیب دل، اما این دل مداوا نکردی

گُل پیشِ رویِ تو ای گُلِ من،
دیگر تماشا ندارد
گردد خجل گل ز رویت ای جان،
این جای حاشا ندارد

* * *

error: Content is protected !!