مرضیه: گرمی عشق (افسانه‌)

گرمی عشق

گرمی عشق (افسانه)
شعر: اسماعیل نواب صفا
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: مرضیه

قبله‌ی جانی، جان جهانی،
جلوه‌ی عشق و جوانی در نگهت دیدم
کعبه‌ی عشقم کوی تو باشد
پرتو روی تو باشد پرتو امیدم
من نپسندم جلوه ی کوکب،
روی تو باشد هر شب جلوه‌ی ناهیدم
گو چه بسازم با دل غافل
گر تو نبخشیدی دل، جان به تو بخشیدم

تو شمع محفل منی، دل منی، دل منی
بهشت جانفزا تویی، تو
به دستت اختیار من، امید من، قرار من
اگر چه بی وفا تویی تو
جلوه‌ی شام سیاهم صبح بناگوشت
گرمی عشق جهان در گرمی آغوشت

تیره چون موی خود روز و روزگار من مکُن
از کنارم مرو! چون خزان بهار من مکُن
بر آتشم ای زندگی تو نشاندی
به حسرتم ای عاشقی تو کشاندی
افسانه شدم
نشاندیم در فرقت و ننشستی
به ماتمم اشکی ز دل نفشاندی
دیوانه شدم

تو شمع محفل منی، دل منی، دل منی
بهشت جانفزا تویی، تو
به دستت اختیار من، امید من، قرار من
اگر چه بی وفا تویی تو

* * *

مهستی: ای خدا چکنم!؟ (گلهای رنگارنگ ۴۲۸)

ای خدا چکنم!؟
(گلهای رنگارنگ ۴۲۸)
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: مهستی

ادامه خواندن مهستی: ای خدا چکنم!؟ (گلهای رنگارنگ ۴۲۸)

تاجیک: رقص پروانه

تاجیک رقص پروانه

رقص پروانه
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: امان‌الله تاجیک

دل به وجد آرد به گلشن رقص پروانه
می‌پرد از روی گلها شاد و مستانه
او در راز و نیاز، گل در عشوه و ناز
من در سوز و گداز از این راز و نیاز

جستجو می‌کند در چمن تا بیابد یار گل‌رویی
نظری تازه‌گل بر او نما
به کرشمه بوسه‌ای از او رُبا

گشته پنهان در لاله جامی از اشکِ ژاله
کرده رنگین پیاله، نوشد از آن پیمانه
بوسه گیرد مستانه از رخِ گُل، پروانه

* * *

رقص پروانه (مجموعه ترانه‌ها)

مرضیه: خاکستر

مرضیه خاکستر

خاکستر
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: مرضیه

عشقی سوزان داده به بادم
آن گرمی‌ها رفته ز یادم
با جان‌سردی خو بِگِرفتم
بر خاموشی دل بِنَهادم
خاکسترم و با این غم چه کُنم
افسرده از این غم، جانم

شعله‌های دلم همه سرکَش بودی
جسم و جان و دلم همه آتَش بودی

کِی دگر رو کُند بختِ من به یاریِ من
وه ز بی‌قراری من

من هم آتش سوزان بودم
چو شراری سرکَش چه فروزان بودم
سرمست از رُخ یاران بودم
به کنارِ جانان، به‌خدا جان بودم

کِی غروبِ آرزو را بر دل می‌دیدم!؟
کِی به سردی زندگی را مشکل می‌دیدم!؟
نقشِ آرزوها خُفته در وجودم
من که آتشین بودم

سایه‌ها از غم نشسته در کنار من
شد خزان از نامرادی‌ها بهار من
داد از این بختم، فغان از روزگار من
دیگر از دل آتشی نمی‌خیزد
تا سِرِشکی آتشین فرو ریزد
شور مستی و جوانی از دل غمین بُگریزد

* * *

error: Content is protected !!