مرضیه: آواز دل

مرضیه آواز دل

آواز دل
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: مرضیه

به زمانی که محبت شده همچون افسانه
به دياری که نيابی خبری از جانانه
دل رسوا دگر از من تو چه خواهی ديوانه

از آواز دلم، زمزمه‌ی ساز دلم، من به فغانم
ای دل چه بگويم، وز شررت چه بگويم، حيرانم

تو همان شرری که خرمنِ جانِ من بسوزی
تو که با نگهی به جان من شعله برفروزی

تو که از صنمی نديده‌ای رویِ آشنایی
ز چه رو دلِ من تو اينچنين کُشته‌ی وفایی

تا تو همدمِ شب‌های منی
شبها شاهدِ تب‌های منی
همچون آتشی
شعله می‌کِشی
شمع هر انجمنی

ای دل ز تو ما را چه نصيبی بود!؟
گشتم ز تو رسوا، چه فريبی بود.
غمهای جهان را تو خريداری
آخر تنِ ما را چه شکيبی بود!؟

به کجا؟ به کجا بری‌ام ای دلِ رسوا!؟
به کجا ای دل رسوا
نکُنی تو چرا پروا!؟

*‌ * *

حمیرا: پشیمانم (گلهای رنگارنگ ۴۳۳)

حمیرا پشیمانم گلهای رنگارنگ ۴۳۳

پشیمانم
(گلهای رنگارنگ ۴۳۳)
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده:‌ حمیرا

اگر با دل مهربان تو من بی‌وفا شده‌ام، پشیمانم
اگر غیر تو در جهان به کسی آشنا شده‌ام، پشیمانم
امیدم تویی، ناامیدم مکُن، جز تو یاری ندارم
سحر شد، بگو با کدام آرزو سر به بالین گذارم
به عشقت قسم، بر دو چشمت قسم
جز تو گر با کسی همنوا شده‌ام
پشیمانم، پشیمانم

چرا پُشتِ پا بر جهان نزنم؟
به دست خود آتش به‌ جان نزنم؟
بگو با همه بی‌پناهی خود
چرا شعله بر آشیان نزنم؟
عهدی که با چشم مست تو بستم
دیوانگی کردم آن را شکستم
خدا داند جز تو گر با کسی همنوا شده‌ام
پشیمانم، پشیمانم

می‌میرم از این پریشانی
دردا که هرگز نمی‌دانی
با من چه کرد این پشیمانی
تا با خدای خود گفت‌وگو دارم
عشق گذشته را آرزو دارم
خدا داند امیدِ دلِ ناامیدم تویی، جز تو یاری ندارم
سحر شد، بگو با کدام آرزو سر به بالین گذارم
به عشقت قسم، بر دو چشمت قسم
جز تو گر با کسی همنوا شده‌ام
پشیمانم، پشیمانم

* * *

مرضیه: اشک من چو پیدا شد (موج آتش)

مرضیه موج آتش اشک من چو پیدا شد

اشک من چو پیدا شد (موج آتش)
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: همایون خرم
خواننده: مرضیه

اشکِ من هویدا شد، دیده‌ام چو دریا شد
درمیان اشکِ من، سایه‌ی تو پیدا شد
موجِ آتشی از غم زان میانه برپا شد

اشکِ من هویدا شد
دیده‌ام چو دریا شد

تو برفتی وفا نکرده، نگهی سوی ما نکرده
نکُند ای امید جانم که نیایی خدا نکرده
به یاریِ شکستگان چرا نیایی
چه بی‌وفا، چه بی‌وفا، چه بی‌وفایی

اشکِ من هویدا شد
دیده‌ام چو دریا شد

تو که گفتی اگر به آتشم کِشی
وگر ز غصه‌ام کُشی تو را رها نمی‌کُنم من
نه کُشته‌ام تو را ز غم، نه آتشت به جان زدم
که می‌کِشی ز من تو دامن

اشکِ من هویدا شد
دیده‌ام چو دریا شد

(چرا برم نمانده نماندی
به سوز غم نشانده، رفتی)

* * *

حمیرا: به او چه بگویم!؟ (گلهای رنگارنگ ۵۷۰)

حمیرا به او چه بگویم گلهای رنگارنگ ۵۷۰

به او چه بگویم!؟
گلهای رنگارنگ ۵۷۰
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: حمیرا

جدا ز تو ای رفته از بر من
نمانده دگر جان به پیکر من
شکفته گل و من جدا ز تو‌ام
کجا شود این قصه باور من!؟

غمت ز وجودم نرفته برون
دانم این‌که کنون
بی‌خبر ز من و روزگار منی
بود چه نیازی به باغ و گلم، ای امید دلم
آن زمان که تو گل در کنار منی

جواب دلم را بگو چه بگویم!؟
اگر ز تو پرسد، به او چه بگویم!؟
بگو چه بگویم!؟
بگو چه بگویم!؟

♫  LP Cover  ♫

* * *
مثلث هنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی، حمیرا

* * *

error: Content is protected !!