غزال
شعر: نوذر [پرنگ]
آهنگ: عطاالله خرم
خواننده: ویگن
ترانه فیلم: چشمه آب حیات
برچسب: ویگن
ویگن: غروب آشنایی
غروب آشنایی
شعر: ایرج حنتیعطایی
آهنگ: پرویز مقصدی
خواننده: ویگن
ویگن: شاید بیایی
شاید بیایی
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: عطاالله خرم
خواننده: ویگن
شاید بیایی، شاید ببینی
رنج شبهای انتظار من
وانگه بخوانی از چهرهی من
رازی از دل بیقرار من
شاید صدای تو، وان خندههای تو
بشکند سکوت شبهای مرا
شاید از دیدارت، چشم افسونکارت
آورد لبخندی لبهای مرا
خواهم یک شب تنها آخر ای آرزویم
در پی جستجویم
پّر گشایی به سویم
گیسوی تو ریزد بوی گلها در بستر من
شاید بیایی، شاید ببینی
رنج شبهای انتظار من
وانگه بخوانی از چهرهی من
رازی از دل بیقرار من
شاید صدای تو، وان خندههای تو
بشکند سکوت شبهای مرا
شاید از دیدارت، چشم افسونکارت
آورد لبخندی لبهای مرا
خواهم یک شب آخر زیر نور ستاره
مهربانتر بشینی در کنارم دوباره
دست تو می ریزد در ساغر من
* * *
ویگن: مرغ طوفان
مرغ طوفان
شعر: ناصر صفا الهی
آهنگ: عطاالله خرم
خواننده: ویگن
ویگن: مرد سرگردان
مرد سرگردان
شعر: شهرام [علیرضا طبایی]
آهنگ: پرویز مقصدی
خواننده: ویگن
ویگن: آهوی فراری
آهوی فراری
شعر: هوشنگ شهابی
آهنگ: محلی
خواننده: ویگن
ویگن ـ دلکش: کنج تنهایی
کنچ تنهایی (فارغ از دگران)
شعر: ناصر رستگار نژاد
آهنگ: نیلوفر
خوانندگان: ویگن ـ دلکش
ترانه فیلم: شبنشینی در جهنم
با هم، کُنج تنهایی
با هم باشیم هر جایی
گوییم از عشق و شیدایی
گویم از حُسن رویت
گویم از رنگ رویت
گویم از لطف و زیبایی
فارغ از دگران عشقت را میخواهم از دل و جان
در این فصل خزان، پیش چشمم گشته دنیا جوان
هر دم روی ماهت را نگرم
آید ماهِ تابان در نظرم
در رویت میبینم یک دنیا زیبایی
گر نباشی روزی پیشم
دیگر سیر از عمر خویشم
جان شیرینم، ماه دیرینم
عشقت تسکینم
بیهمتایی، خوشسیمایی
بر تو مفتون شدهام
ای سیمینتن از عشقت من
گویی مجنون شدهام
* * *
ویگن: سنهده قالماز
ستهده قالماز
خواننده: ویگن
ویگن: پیام به رقیب
پیام به رقیب
شعر: ناصر رستگار نژاد
آّهنگ: عطاالله خُرم
خواننده: ویگن
جان تو جانِ او،
جانم قربانِ او
ای رقیب، ای دشمنِ من
دشمنِ جان و تنِ من
بُردهای زیبای ما را
تو گرفتی جای ما را
لعلِ لبِ او نوشِ تو
گرمایِ عقل و هوش تو
رازِ وفاداری چو من
میخواند او در گوش تو
جان تو جانِ او
جانم قربانِ او
میخواهم از خدایش
که سر نَهم به پایش
من عاشقم برایش
جان تو جانِ او
جانم قربانِ او
او قرارِ جانِ من بود
یارِ همپیمانِ من بود
از برم او را ربودی
در کنارِ او غُنودی
من رفتم و تو آمدی
آتش به جان من زدی
تا بر سرِ پیمان بُوَد
هرگز مکُن با او بدی
جان تو جانِ او
جانم قربانِ او
ز عشق او تو مستی
دل مرا شکستی
برش کنون که هستی
جان تو جانِ او
جانم قربانِ او
* * *
ویگن: رویا
رویا
شعر: هوشنگ شهابی
آهنگ: هوشنگ شهابی
خواننده: ویگن