نصرت رحمانی: شعر ناتمام (مجموعه ترانه‌ها)

نصرت رحمانی شعر ناتمام

شعر ناتمام

نه او با من
نه من با او!
نه او با من نهاد عهدی، نه من با او . . .
نه ماه از روزن ابری، به روی برکه‌ای تابید،
نه مار بازویش بر پیکرم پیچید!
نه . . .

شبی غمگین
دلی تنها
لبی خاموش

نه شعری بر لبانم بود،
نه نامی بر زبانم بود.
دو چشم خیره بر ره، سینه پُر اندوه،
به امیدی که ـ نومیدیش پایان بود!
سیاهی‌های ره را بر نگاه خویش می‌بستم.
و از بیراهه‌ها راه نجات خویش می‌جستم!

نه کس با من
نه من با کس
سر یاری
نه مهتابی . . . نه دلداری
و من تنهای تنها، دور از هر آشنا بودم
سرودی تلخ را بر سنگ لب‌ها سخت می‌سودم،
نوای ناشناسی نام من را زیر دندانهای خود بشکست!
و شعر ناتمامی خواند:
ـ «بیا با من!»

از آن شب در تمام شهر می‌گویند:
ـ او . . . با تو؟
ولی من خوب می‌دانم
نه او با من!
نه من با او!

آذر ۱۳۳۳ ـ تهران
از مجموعه «کوچ و کویر»

* * *
از «نصرت رحمانی» در سایت «راوی حکایت باقی»

* * *

حمید مصدق: من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی (صدای شاعر)

تو اگر بنشینی من اگر بنشینم

چه کسی‌ می‌خواهد من و تو ما نشویم
شعر و صدای: حمید مصدق
آهنگ: سیمون
خواننده: ستار

ادامه خواندن حمید مصدق: من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی (صدای شاعر)

شفیعی کدکنی: بوسه‌های باران (مجموعه ترانه‌ها)

شفیعی کدکنی بوسه های باران

«محمدرضا شفیعی کدکنی» در گستره‌ی ادبیات پژوهشگر است و در سرودن شعر نیز دستی توانا دارد. ترانه‌سرا نیست. به کلام دیگر، او تا به حال شعری برای اجرا به شکل ترانه نسروده است. آنچه بر اساس سروده‌های او توسط خوانندگان مختلف خوانده شده، همه از سر انتخاب و ذوقِ هنرمندانی بوده است که کلام کدکنی را برای ترانه‌شان برگزیده‌اند. سروده‌ی «بوسه‌ی باران» از آن دست است.

ادامه خواندن شفیعی کدکنی: بوسه‌های باران (مجموعه ترانه‌ها)

فریدون مشیری: ریشه در خاک (مجموعه ترانه‌ها)

فریدون مشیری ریشه در خاک

با این‌که «فریدون مشیری» این شعر را برای خوانده شدن به‌شکل ترانه نسروده بود ولی چنان مورد پسند اهل موسیقی واقع شد که بعدها چند اجرای متفاوت با صدای خوانندگان مختلف از آن ساخته و اجرا شد.

ادامه خواندن فریدون مشیری: ریشه در خاک (مجموعه ترانه‌ها)

error: Content is protected !!