پروانهای در مشت
کلام و دکلمه: ایرج جنتیعطائی
آهنگ و تنظیم: شوبرت آواکیان
ترانهخوان: ابراهیم حامدی (ابی)
پروانهای در مشت
ایرج جنتیعطایی
مثِ تو، مثِ یه کفتر
مثِ من، مثِ یه کودک
مثِ من، مثِ یه شاخه
مثِ تو، مثِ یه پوپک
مثِ پروانهای در مُشت
جه آسون میشه مارو کُشت
قریه تا قریه، اشک
ستاره تا ستاره، سرد
غریبه تا غریبه، ترس
مترسک تا مترسک، درد
مثِ پروانهای در مُشت
جه آسون میشه مارو کُشت
مثِ تصویرِ ماهِ تلخِ تبعیدی
که رو تالابِ این پسراهه افتاده
مثِ این ساکتِ دلگیرِ آواره
که تن وا کرده رو دلتنگیِ جاده
مارو با قطرهی اشکی، میشه لرزوند و ویرون کرد
مارو با بوسهی شعری، میشه ترانهبارون کرد
مثِ پروانهای در مُشت
جه آسون میشه مارو کُشت
تو این بیدادِ پهناور
تو این شبراهه، سرتاسر
نه یک دست و نه یک آغوش
نه یک سنگ و نه یک سنگر
پناهی نیست جز آواز
رفیقی نیست جز دیوار
کجایی ای چراغ عشق!؟
منو از سایهها بردار
مثِ پروانهای در مُشت
جه آسون میشه مارو کُشت
[مثلِ ابریشمِ تاریکِ این شبراههی خاموش
که گُر میگیره از خودسوزیِ شادابِ یک آواز
مثِ آیینهی بینبضِ این تالابِ زنبقپوش
که تن واکرده زیرِ بارشِ رگبارِ موجانداز
مثِ پروانهای در مُشت
جه آسون میشه مارو کُشت]
* * *
توضیح راوی:
متن سروده از روی صدای شاعر، پیاده شده است و در چیدمان و بیتها با متن ترانه تفاوت، و کموبیشیهایی دارد.
* * *
«دکلمه ـ ترانه»های «ایرج جنتیعطائی» در این سایت:
● جنگل
● خونه
● بنبست
● به من چه!؟
● پروانهای در مشت
● همسال نعرهی نه! (برای زندان اوین)
● «تا گل سرخ شدن» مرثیهای برای «خسرو گلسرخی»
* * *