عهدیه: پریشان مکن (ترانه فیلم)

عهدیه پریشان مکن

پریشان مکن (دل پریشان)، (بوسه غم)، (مرا رها کن)
شعر: محمدعلی شیرازی
آهنگ: همایون خرم
خواننده: عهدیه
ترانه فیلم: دنیای پر امید

مرا که با تو شادم پریشان مکُن
بیا و سیل اشکم به دامان مکُن
بیا، بیا به خاطر عشقم
دل مرا یک دم، ز غم جدا کُن
من عاشقم به پای این پیمان
اگر ندادم جان، مرا رها کُن

رمیده جان و دل‌شکسته
منم به پای تو نشسته
منم به ماتم جوانی
نشسته ناامید و خسته

شکسته‌ای دل مرا، بگو چرا به سنگ غمها!؟
از این قفس کجا گریزم که همچو مرغی شکسته‌بالم
نمی‌دانم ز غم چه گویم اگر بپرسد کسی ز حالم

فلک به سنگ کینه‌ها، شکسته قامت مرا
مگر چه کرده‌ام خدایا!؟
شکسته‌سر، شکسته پا، ز عشق و زندگی جدا
کنون کجا روم خدایا!؟

مرا که با تو شادم پریشان مکُن
بیا و سیل اشکم به دامان مکُن
بیا، بیا به خاطر عشقم
دل مرا یک دم، ز غم جدا کُن
من عاشقم به پای این پیمان
اگر ندادم جان، مرا رها کُن

* * *

کوروس سرهنگ‌زاده: زنگ کاروان (ترانه فیلم)

کوروس سرهنگ زاده زنگ کاروان

زنگ کاروان (کاروان لیلا)
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: همایون خرم
خواننده: کورس سرهنگ‌زاده
ترانه فیلم: لیلی و مجنون

ای کاروان، ای کاروان
لیلای من کُجا می‌بری
با بردنِ لیلای من
جان و دلِ مرا می‌بری
ای کاروان کجا می‌روی
لیلای من چرا می‌بری

در بستنِ پیمان ما
تنها گواهِ ما شد خدا
تا این جهان بر جا بُوَد
این عشق ما بماند به‌جا
ای کاروان کُجا می‌روی
لیلای من چرا می‌بری

فنا نگیرد به دنیای فانی
شرار عشقی که شد آسمانی
به یادِ یاری خوشا آه و اشکی
به سوز عشقی خوشا زندگانی
همیشه خدایا محبت دلها
به قصـه بماند به نام دل ما
که لیلی و مجنون فسانه شود
حکایت ما جاودانه شود
. . .

*‌ * *
معینی کرمانشاهی، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

داریوش: دستای تو (ترانه فیلم)

داریوش دستای تو

دستای تو
شعر: اردلان سرفراز
آهنگ: حسن شماعی‌زاده
خواننده: داریوش اقبالی
ترانه فیلم: دشنه

دستای تو
شعر: اردلان سرفراز
آهنگ: حسن شماعی‌زاده
خواننده: داریوش اقبالی
ترانه فیلم: دشنه

دستای تو
(به: برادرانم حسن، ساسان و افشین)

ای که بی‌تو خودمو تک و تنها می‌بینم
هر جا که پا می‌ذارم تو رو اونجا می‌بینم
یادمه چشمای تو پُرِ درد و غصه بود
غُصه‌ی غُربتِ تو قدِ صد تا قصه بود

یادِ تو هر جا که هستم با منه
داره عمرِ منو آتیش می‌زنه

تو برام خورشید بودی، توی این دنیای سرد
گونه‌های خیسمو دستای تو پاک می‌کرد
حالا اون دستا کجاس، اون دوتا دستای خوب
چرا بی‌صدا شده لبِ قصه‌های خوب

من که باور ندارم اون همه خاطره مُرد
عاشقِ آسمونا پشت یک پنجره مُرد
آسمون سنگی شده، خدا انگار خوابیده
انگار از اون بالاها گریه‌هامو ندیده

یادِ تو هر جا که هستم با منه
داره عمرِ منو آتیش می‌زنه

داراب ۱۳۷۱ ـ ۱۳۷۰
[صفحات ۳۹ تا ۴۰ «از ریشه تا همیشه، گزینه‌ی سی سال ترانه‌های اردلان سرفراز»، نشر البرز ـ آلمان]

♫  LP Cover  ♫

* * *

error: Content is protected !!