ویگن: بازگشت

ویگن پایان سفر بازگشت

بازگشت
شعر: نظام فاطمی
آهنگ: پرویز مقصدی
خواننده: ویگن

از دیار خود سفر کردم تا مگر بگریزم از غمها
بر همه دنیا گذر کردم تا بجویم بخت خود را
گفتم این رنج سفر شاید از دلم غمها برون ریزد
یاد هجر و بی‌وفا‌یی‌ها زین سفر از دل گریزد
ای دریغ آنجا ندیدم من جز افقهای مه‌آلودی
هرگز از ساز وفا، آنجا برنمی‌آمد سرودی
یک نگاهِ مهربان آنجا بر نگاهِ من نمی‌افتاد
دل در آنجا هم نشد شاد
آمدم همچون پرستوها
تا بسازم آشیانم را در همین خاکِ طرب‌زا
بار دیگر در آن خوانم نغمه‌های عشق و رویا

بر همین آهنگ، با شعری دیگر، آرتوش ترانه‌ «بوسه بر لبهای خونین» را خوانده است. (در اینجا بشنوید.)

* * *

عارف: دیشب خواب تو را دیدم (ترانه فیلم)

عارف دیشب خواب تو را دیدم

دیشب خواب تو را دیدم (با صدای گوگوش)
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: پرویز مقصدی
خواننده: عارف
ترانه فیلم: سلطان قلبها

دیشب خواب تو را دیدم
چه رویای پرشوری
انگار که توی خواب دیدم
تو سالها از من دوری

تو را توی باغی دیدم
که سر تا سر خزان بود
هزارون چشم پُر ز اشک
به طاقِ آسمون بود

مثالِ عکسِ قرصِ ماه
میونِ آب نشستی
تا دست بُردم بگیرمت
پُر چین شدی، شکستی
آه ای فلک نفرین به تو
ببین چه می‌کشم من
جدا از آن مهر آفرین
میونِ آتشم من

* * *

ترانه‌های فیلم «سلطان قلبها» در بخش «شناسنامه ترانه‌ها»

عهدیه: لالایی
عارف: ماشین‌سواری
عارف: خواست خدا بوده
عارف: روز جدایی سر میاد
عارف ـ یه دل میگه برم، برم
عارف: دیشب خواب تو را دیدم
عارف ـ عهدیه: سلطان قلبم کجایی
عارف ـ عهدیه: وقتی برات نخواد خدا
عارف ـ عهدیه: یک شب، یک روز، یک ماه، یک سال
مجموعه ترانه‌های اجرا شده در فیلم سلطان قلبها
مجموعه ترانه‌های بازخوانی‌شده‌ی فیلم سلطان قلبها

* * *

ویگن: گریه‌ی ابر

ویگن گریه ابر

گریه‌ی ابر
شعر: ابوالقاسم حالت
آهنگ: پرویز مقصدی
خواننده: ویگن

ز دریایِ کبود ابرِ سیاهی
سحر شد بر فلک چون دودِ آهی
ز دریاها به صحراها گذر کرد
به هر باغ و به هر گلشن نظر کرد
گلی پژمُرده دید و سر فکنده
گرفته در رخش غم جای خنده
شده از تشنگی سوزان و کُوشد
مگر از جانِ ابر آبی بنوشد
چنان آشفته شد آن ابر و بی‌تاب
که شد از گریه سر تا پای او آب
ز بالا سویِ پایین شد روانه
به گُل جان داد و خود رفت از میانه
تو همچون آن گُلی، ای جان فدایت
من آن ابرم که جان ریزم به پایت

*‌ * *

ویگن: غروب آشنایی

ویگن غروب آشنایی

غروب آشنایی
شعر: ایرج حنتی‌عطایی
آهنگ: پرویز مقصدی
خواننده:‌ ویگن

در غروب آشنایی
خسته از درد جدایی
آن شب غم پرورِ درد
هر ستاره گریه میکرد
من کنار خانه‌ات غمگین نشستم
تو پریشان، نامه‌ای دادی به دستم

رفتی و آهنگ پایت در فضای خانه پیچید
باد وحشی ناله‌ای زد، مرغ شب مستانه خندید
عاشقانه با دلی غمگین، نامه‌ی عشق تو را خواندم
قلبِ من لرزید و بیهوده در کنار خانه‌ات ماندم
همچو شمعی تا سحرگاهان گریه کردم بر مزار دل
بی‌تو دیگر کی به سر آید لحظه‌های انتظار دل
. . .

* * *

error: Content is protected !!