یکی بود یکی نبود
زیرِ گنبذِ کبود
لُخت و عور تنگِ غروب سه تا پری نشسّه بود
برچسب: شعر امروز در ترانههای روز
سرودههای «نیما یوشیج» در ترانههای روز ایرانی
«نیما یوشیج» را از جمله «پدر شعر نو» در ادبیات معاصر ایران هم میگویند. اینکه برای شعر «پدر» تعیین کنند را نمیدانم چقدر درست است. اما آنچه مسلم است اینکه به سنتی برآمده از فرهنگ ما ایرانیها، حرمت و احترام «پدر» در هر حال واجب بوده و هست و بهجا آوردن آن، عادتی پسندیده و پذیرفته است.
فریدون مشیری: آخرین جرعهی این جام (مجموعه ترانهها)
با اینکه «فریدون مشیری» این شعر را برای خوانده شدن بهشکل ترانه نسروده بود ولی چنان مورد پسند اهل موسیقی واقع شد که بعدها چند اجرای متفاوت با صدای خوانندگان مختلف از آن ساخته و اجرا شد. اگر نمونههایی دیگری جز آنچه در این جعبۀ موسیقی میشنوید سراغ دارید، بفرستید تا به این مجموعه اضافه شود.
ادامه خواندن فریدون مشیری: آخرین جرعهی این جام (مجموعه ترانهها)
سیمین بهبهانی: سنگسار (سوار خواهد آمد)
«سیمین بهبهانی» در ضمن از جمله ترانهسرایان خوب و قدیمی است. مجموعهای ارزنده از اشعارش که به دلمشغولی و برای ترانه شدن سروده، یادگار دورهای پر کار از اوست که با صدای خوانندگان مشهور آن دوران در دست ماست. در این دو سه دهۀ اخیر اما دغدغههای فکری او بیشتر مسائل اجتماعی روز را در بر میگیرد. پس به «شعر» شکلی از «رسانه» داده و ترانه شدن سرودههایش را به اهل آن سپرده است.
شفیعی کدکنی (مجموعه ترانهها)
با اینکه نام دکتر «محمدرضا شفیعی کدکنی» (م. سرشک) همواره با پژوهش در گسترۀ شعر کلاسیک ایران همراه است و آثاری چون دیوان «شمس تبریزی» و «بیدل دهلوی» راست کار و پژوهشهای اوست؛ ولی راست این است که ما او را شاعری نوپرداز و صاحب سبک میشناسیم. از سرودههای او که «ترانهسرا» نبوده و هرگر برای «ترانه شدن» شعری نسروده اما ترانههای شنیدنی و نسبتا زیادی اجرا شده است.
شفیعی کدکنی: سفر بخیر (مجموعه ترانهها)
با اینکه نام دکتر «محمدرضا شفیعی کدکنی» (م. سرشک) همواره با پژوهش در گسترۀ شعر کلاسیک ایران همراه است و آثاری چون دیوان «شمس تبریزی» و «بیدل دهلوی» راست کار و پژوهشهای اوست؛ ولی راست این است که ما او را شاعری نوپرداز و صاحب سبک میشناسیم.
هوشنگ ابتهاج: بر سواد سنگفرش راه (صدای شاعر)
از دستاوردهای وقایع سالهای اخیر در ایران، یکی هم جان گرفتن دوبارۀ «ترانۀ معترض» است. بسیاری ترانه ـ سرود که بهشکلِ آشکار یا پنهان اجرا شد و از طریق اینترنت در دسترس همگان قرار گرفت. کارهایی گاه بسیار حرفهای که پدید آورندگان و خوانندگانِ آن اعلام و معرفی نشدهاند. از ایندست آثار، یکی هم این ترانه است که بر مبنای سرودۀ «بر سوادِ سنگفرش راه» اجرا و منتشر شد. بشنوید!
فروغ فرخزاد: آفتاب میشود (مجموعه ترانهها)
آفتاب میشود
فروغ فرخزاد
(مجموعه ترانهها)
هوشنگ ابتهاج: مرثیهی جنگل (صدای شاعر)
مرثیۀ جنگل
سروده و صدای: هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه)
موسیقی: برلیوز، سنفونی فانتاستیک، موومان اول
مرثیهی جنگل
(به یاد شهیدان سیاهکل)
امشب همه غمهای عالم را خبر کُن!
بنشین و با من گریه سر کُن،
گریه سر کُن!
ای جنگل، ای انبوه اندوهان دیرین!
ای چون دل من، ای خموش گریهآگین!
سر در گریبان، در پس زانو نشسته،
ابرو گره افکنده، چشم از درد بسته،
در پردههای اشکِ پنهان، کرده بالین!
ای جنگل، ای داد!
از آشیانت بوی خون میآورد باد،
بر بال سرخ کشکرت پیغام شومیست،
آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد؟
ای جنگل، ای شب!
ای بیستاره!
خورشید تاریک!
اشک سیاه کهکشانهای گسسته!
آئینۀ دیرینۀ زنگار بسته!
دیدی چراغی را که در چشمت شکستند؟
ای جنگل، ای غم!
چنگ هزار آوای بارانهای ماتم!
در سایه افکندِ کدامین ناربُن ریخت
خون از گلوی مرغ عاشق؟
مرغی که میخواند،
مرغی که با آوازش از کنج قفس پرواز میکرد،
مرغی که میخواست
پرواز باشد . . .
ای جنگل، ای حیف!
همسایۀ شبهای تلخ نامرادی!
در آستان سبز فروردین، دریغا
آن غنچههای سرخ را بر باد دادی!
ای جنگل، ای پیوسته پاییز!
ای آتش خیس!
ای سرخ و زرد، ای شعلۀ سرد!
ای در گلوی ابر و مه فریاد خورشید!
تا کی ستم با مرد خواهد کرد نامرد؟
ای جنگل، ای در خود نشسته!
پیچیده با خاموشی سبز،
خوابیده با رویای رنگین بهار نغمهپرداز،
زین پیله، کی آن نازنین پروانه خواهد کرد پرواز؟
ای جنگل، ای همراز کوچکخانِ سردار!
همعهدِ سرهای بُریده!
پُر کرده دامن
از میوههای کال چیده!
کی مینشیند دُردِ شیرین رسیدن
در شیر پستانهای سبزت؟
ای جنگل، ای خشم!
ای شعلهور چون آذرخش پیرهن چاک!
با من بگو از سرگذشت آن سپیدار،
آن سهمگین پیکر، که با فریاد تُندر
چون پارهای از آسمان، افتاد بر خاک!
ای جنگل، ای پیر!
بالندۀ افتاده، آزاد زمینگیر!
خون میچکد اینجا هنوز از زخم دیرین تبرها!
ای جنگل! اینجا سینۀ من چون تو زخمیست.
اینجا، دمادم دارکوبی بر درخت پیر میکوبد دمادم.
تهران، فروردین ۱۳۵۰
از مجموعه «یادگار خون سرو»
* * *
یادنامهی «هوشنگ ابتهاج» (سایه)
* * *
احمد شاملو (صدای شاعر) مرگ وارتان [نازلی]
بهار خنده زد و ارغوان شکفت.
در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر.