بهار خنده زد و ارغوان شکفت.
در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر.
پانویس اول:
این شعر را «احمد شاملو» بهیاد «وارتان سالاخانیان» سروده بود و «مرگ وارتان» نام داشت. در زمان انتشار، اما به قصد جان بهدر بُردن از تیغ تیز سانسور، با نام «مرگ نازلی» بهچاپ رسید. نخستینبار در اولین سالها از دههٔ شصت خورشیدی این سروده با آهنگسازی و تنظیم «همایون تجلی» (پیانو)، «کامیار ایزدپناه» (سنتور)، «مسلم جمشیدی» (ویلون) و خوانندگی «قدرت» در «گروه موسبقی کامیار» اجرا شد. چند سالی پس از آن، بار دیگر «جهان قشقایی» خوانندهٔ شیرازیالاصل مقیم آمریکا، «نازلی» را با تنظیمی دوباره بر اساس همان ملودی بازخوانی کرد. سالی پیش همچنین اجرای دیگری از این شعر با نام «مرگ نازلی» با صدای «شاهین نجفی» در آلمان منتشر شد.
پانویس دوم:
میدانم که «اسفندیار منفردزاده» از سالها پیش بر این شعر از «شاملو» آهنگی ساخته و آماده دارد. این ترانه را در مراسمی که چند سال پیش به یادمان «احمد شاملو» برگزار شده بود شنیدم. در آن شبِ یادبود با پیانویی که خود مینواخت این ترانه را اجرا کرد و خواند. از ساختههای «منفردزاده» این آهنگساز خوب و برجسته، سالها پیش از سرودههای «احمدشاملو» دو «شبانه» با صدای «فرهاد» و این اواخر «پریا» را با صدای «سالار» شنیدهایم. چه خوب میشد اگر رخصتی میبود و او فرصت شنیدن ترانۀ «نازلی» را نیز برای همگان ممکن میکرد. چنین باد! (این ترانه در پاییز سال ۱۳۹۶ با صدای امیر بقراطی اجرا و ضبط شد. در جعبهٔ موسیقی بالا بشنوید.)
« ـ وارتان! بهار خنده زد و ارغوان شکفت.
در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر.
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه میفکن!
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار. . . »
وارتان سخن نگفت.
سرافراز
دندان خشم بر جگر خسته بست و رفت. . .
« ـ وارتان! سخن بگو!
مرغ سکوت، جوجۀ مرگی فجیع را
در آشیان به بیضه نشسته است!»
وارتان سخن نگفت.
چو خورشید
از تیرگی بر آمد و در خون نشست و رفت. . .
وارتان سخن نگفت
وارتان ستاره بود
یک دم درین ظلام درخشید و جست و رفت. . .
وارتان سخن نگفت
وارتان بنفشه بود
گل داد و
مژده داد: «زمستان شکست!» و
رفت. . .
زندان قصر ۱۳۳۳
* * *
آثار «احمد شاملو» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *