فیروزه: عشق لاتی

فیروزه عشق لاتی

عشق لاتی
شعر: پرستو [مسعود هوشمند]
آهنگ: حسین واثقی
خواننده: فیروزه

به سر بزیر بودن سمپاتی دارم
به سر هوای عشق لاتی دارم
تو کله، جای عقل و جای ادراک
یک مشت سیمهای قاطی پاتی دارم
بابا لب، لب، لبِ شکرشکن دارم
هوای می زدن دارم
بعدش با هر کی بدخوامه
سر بزن بزن دارم
لب مکیدنی دارم
لب بوسیدنی دارم

دیشب حسنی با خُمره وَر رفت
هی مِی زد و جوش اُورد و سَر رفت
صحبت به میون اومد ز زندون
دو پا داشت، دو تا پا گرفت‌و دَر رفت
از شمال تا لاهیجان، از جنوب تا خوزستان
هی بگیر بگیر داشتیم، راحتش نمی‌ذاشتیم

* * *

تاجیک: سفر کرده

تاجیک سفر کرده

سفر کرده [+]
شعر: منوچهر اصلاحی
قانون: اکبر صدیف
خواننده: امان‌الله تاجیک

سفر کردی، دل تنگم آرام کی گیرد
کجا رفتی؟ چرا رفتی؟ چرا کردی فراموشم؟
مرا آخر کُشد دوری عزیزم از سفر برگرد
مشو راضی به جای تو شود غمها همآغوشم

او هم بار سفر بست، تنها ماندی دل من
بی او در دام غمها بر جا ماندی دل من
تا دور از آن دلدارم من
چون چشم او بیمارم من
بر می‌خیزد بی او هر شب از جان، آه
گویم هر شب درد هجرانم با ماه
بی او دیگر من کی گیرم  آرام
بی او کی خواهم از زندگی کام

مانده‌ام تنها، می‌جویم او را هر جا روم همچون صبا من ز هر گذر
هر چه دیدم من بوده از دوری یارب ره و رسم سفر از جهان ببر

* * *

error: Content is protected !!