دلکش: نیمه‌شب

دلکش نیمه شب

نیمه‌شب
شعر: ایرج تیمورتاش
آهنگ: جواد لشگری
خواننده:‌ دلکش

از غم تو خون‌ بارم، در ره تو جان بازم
ای مه. آه!
از بر من چون رفتی، قلب مرا خون کردی
ای مه. آه!
عهد و وفا بشکستی، با دگران بنشستی
زین دل وای!
نیمه‌شبی یادم کُن، با نگهی شادم کُن
زین غم، وای
گریانم من همه شب
نالان در غم و تب
عمرم شد طی جانا به رهِ تو
زنَد آتش بر جان نگهِ تو
می‌نالم از چشم سیه تو
رفتی، آه! رفتم ز رهِ‌ تو

* * *

دلکش: قایقران (ترانه فیلم)

دلکش قایقران

قایقران
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: جواد لشگری
خواننده: دلکش
ترانه فیلم: دزد بندر

دریا! دریا ای محفل رفیقان
دریا! دریا دوری تو از رقیبان
امشب در کنارت در آغوش یارم
فارغ از غمِ دل طی شد انتظارم
مستم امشب من با روی تو
بسته‌ام پیمان با موی تو
تو را به‌خدا قایقران آهسته‌تر رو

امشب یار من سر بر دامنم دارد
اشک شایدم روی دامنم بارد
تو را به‌خدا قایقران آهسته‌تر رو

ای دریا که بزم امیدی
هر موجت ز وصلم نویدی
تو را به‌خدا قایقران آهسته‌تر رو

* * *

الهه: ساغر جوانی

الهه ساغر جوانی

ساغر جوانی
شعر: کریم فکور
آهنگ: جواد لشگری
خواننده: الهه

(گرچه پُر شد از باده‌ی طرب جام زندگانی
شد نصیب من بی‌نصیبی از ساغر جوانی)
با من کس نشد یکدم همزبان
دل چون مرغ شب بی او نغمه‌خوان
ای که ما عاشقان را مست و دیوانه خوانی
تا که عاشق نباشی حال عاشق چه‌ دانی
هر کس دارد دل به دام گیسوی یار
با این غم‌ها کی خورد غم روزگار
من هم شادم سرخوش از این سوز و ساز
مستی خواهم زین جهان بی‌اعتبار
ای گل لب به لب ساغر به می می‌برم
شاید جلوه کُند نقش تو در ساغرم
من نغمه‌ای پُر شور و مستانه خواهم
دیوانه‌ام، سرمستم، پیمانه خواهم
دل به مهر تو بستم در برم تا بمانی
یا به چشمت نشانم یا به خاکم نشانی
ای که با چشم میگونت مرا سوی مستی کِشانی
چون فرشته به بالینم بخوان نغمه‌ی آسمانی
کی سزا بود از تو دلبری تا شود دلی همچون من پریشان
نازنین من عاشقی چو من دلشکسته را بیش از این مرنجان!
(گرچه پُر شد از باده‌ی طرب جام زندگانی
شد نصیب من بی‌نصیبی از ساغر جوانی)

* * *

دلکش: بازآ

دلکش بازا

بازآ
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: جواد لشگری
خواننده: دلکش

(قلبم بازآ!)
بازآ! معشوقم به برم، یار بی‌خبرم
کمتر زن شررم ای شمع سحرم
بودم چون شمعی به شبها گریان به یادت تنها
بازآ تا روی مهت، آن چشمان سیهت بوسم جانا به‌خدا
بودم به جستجویت، دل در کمند مویت
ای من فدای رویت، مستم ز شوق رویت
بازآ که بوسمت از جان، لبت چو مستان به یاد مستی‌
پروانه‌ی تو بودم، دیوانه‌ی تو گشتم
جانانه‎‌ی تو بودم، بیگانه‎‌ی تو گشتم
از من چرا رمیدی؟ مگر چه دیدی ز بُت‌پرستی‌؟

* * *

مرضیه: همیشه بهار

مرضیه همیشه بهار

همیشه بهار
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ:‌ جواد لشگری
خواننده: مرضیه

بی‌ثمر مکُن این دوندگی
گر رها کُنی قید بندگی
بشنوی ز من راز زندگی
بشنوی ز من راز زندگی

با این دل دیوانه‌ام ناگفتنی‌ها گفته‌ام من
قربان این دیوانگی؛ صاحبدلی آشفته‌ام من
با کسی وفا کی جهان کُند
دل به ما کجا مهربان کُند

تو که راحت به جهانی
غم ما را تو چه دانی به‌خدا
چه شود گر بنوازی
دل چون من نگرانی ز وفا

ز خزان دلم خبری تو نداری
چه غمم ز خزان، تو همیشه بهاری
بی‌ثمر مکُن این دوندگی
گر رها کُنی قید بندگی
بشنوی ز من راز زندگی
بشنوی ز من راز زندگی

* * *

الهه: جلوه بهار

الهه جلوه بهار

جلوه بهار
شعر: کریم فکور
آهنگ: جواد لشگری
خواننده: الهه

می‌وزد ز هر سو نسیم بهار
عشق تازه خواهد دلِ بیقرار
ساقیا دو رنگی نیاید به کار
خیز و باصفا شو،‌ گل و می بیار
زین هوای خوش جان یابم
کرده بوی گل بی‌تابم
شادم از رخ یار
فتنه از نگاهش ریزد
بوسه‌ها به کامم ریزد
دل من در هوای او
چه خوشم از وفای او
به رهش جان فشانم
خوشم از روز وصل یار
خوشم از جلوه‌ی بهار
ز شعف نغمه‌‌خوانم
نام آن گل شده وِردِ زبانم
نبوَد دل از ساغر و می
مستم کُند نرگس وی
من بر او گرفتار
او به من وفادار

*‌ * *

الهه: کبوتر من

الهه کبوتر من

کبوتر من
شعر: کریم فکور
آهنگ: جواد لشگری
خواننده: الهه

مرغک من! ای کبوتر من!
ای که ربودی دل از برِ من
از چه پریشانی، از چه پریشانی؟
در طلبِ دانه ز چه بال و پر افشانی؟
تا به سرِ بامِ توام، رامِ توام
بسته‌ی دامِ توام
از تو نگاهی می‌خواهم
آنچه تو خواهی می‌خواهم
در پیچ تو از دام آزادم
شد رنجم از یادم

از تو نگاهی می‌خواهم
آنچه تو خواهی می‌خواهم
مرغک زیبا، یکه و تنها
افسرده، آزرده، محزون تا کی
چو من در این دنیا؟
نکن دگر پروا
شاد و خرامان
بال و پر افشان
از لانه بیرون شو
مجنون تا کی؟
تو بال و پر بگشا
به سوی من بازا
تا بندم چون تو به مهر کسی
می‌جویم صحبت همنفسی

*‌ * *

مرضیه: عشق پنهان

مرضیه عشق پنهان

عشق پنهان
شعر: کریم فکور
آهنگ: جواد لشگری
خواننده: مرضیه

ز کویت نگران رفتم
به سوی دگران رفتم
امید از تو بُریدم

تو عشق از من نهان کردی
نگفتی و گمان کردی
که دست از تو کشیدم

به من رخ ننمودی
غمم را بفزودی
پدید آمد جدایی

صفا از تو ندیدم
پیامی نشنیدم
ز مهر و آشنایی

بگرفتم من ره دیگر
دل بستم بر مَه دیگر
تو ز دست من آشفتی
گله کردی، با من گفتی
که من گنهکارم، کُند گرفتارم
دلِ هوس‌بارم

(گُنه از تو بُوَد به‌خدا،‌ به‌خدا
ز تو دارم من گله‌ها،
تو فزون کردی غم مرا
که برفتی ره خطا،
که شکستی دلِ مرا)

تو چرا نشدی همرازم
تو چرا نشدی دمسازم
چرا، چرا، چرا!؟

تو که حال من می‌دانی
ز چه آتش دل ننشانی
چرا، چرا، چرا!؟

گل بودم، خارم اکنون
با حسرت یارم اکنون
چرا، چرا، چرا!؟

* * *

error: Content is protected !!