عارف: قصه کتابا

عارف قصه کتابها

قصه کتابا
شعر: ایرج جنتی‌عطایی
آهنگ: حسن لشگری
تنظیم آهنگ: واروژان
خواننده: عارف

همه می‌خوان دلِ ما رو خون کُنن
با حرفاشون از هم جدامون کنن
من و تو رو دشمن کُنن با همدیگه
خونه‌ی عشقِ ما رو ویرون کُنن
بیا تا مثل قصه‌ی کتابا
من و تو هم لیلی و مجنون بشیم
با همدیگه از دستِ حرف مّردم

آواره‌ی کوه و بیابون بشیم

چه خوب می‌شه عشقم‌و باور کُنی
عاشق بشی شادی رو نوبر کُنی
چه خوب می‌شه دست بزاری تو دستم

گل غم‌و با خنده پَرپَر کُنی
بیا تا مثل قصه‌ی کتابا
من و تو هم لیلی و مجنون بشیم
با همدیگه از دستِ حرف مّردم
آواره‌ی کوه و بیابون بشیم

چه خوب می‌شد سنگِ صبورم بودی
شب که می‌شد دریای نورم بودی
حالا که من ماهیِ دور از دریام
چه خوب می‌شد تنگ بلورم بودی
بیا تا مثل قصه‌ی کتابا
من و تو هم لیلی و مجنون بشیم
با همدیگه از دستِ حرف مّردم
آواره‌ی کوه و بیابون بشیم

* * *

ناصر صبوری: آسمان آسمان

ناصر صبوری آسمان آسمان

آسمان آسمان
شعر: شهرام [علیرضا طبایی]
آهنگ: علیرضا خواجه‌نوری
تنظیم آهنگ: واروژان
خواننده:‌ ناصر صبوری

آسمان آسمان! خسته شد دل من
از تو جز غم دل شد چه حاصل من؟
آسمان بر دلم سنگ غم زده‌ای
سرنوشت مرا رنگ غم زده‌ای
در شبانِ سیاه من کو چراغ ستاره‌ای
کو نگاهی که در دلم برفروزد شراره‌ای
من غروب خزانم، غم نشسته به جانم
قصه‌ی نامرادی‌ام، خالی از شور و شادی‌ام

* * *

رامش: همزاد

رامش همزاد

همزاد
شعر: اردلان سرفراز
آهنگ: حسن شماعی‌زاده
تنظیم ارکستر: واروژان
خواننده: رامش

عشق لالایی بارون تو شباست
نم‌نم بارون پشتِ شیشه‌هاست
لحظه‌ی شبنم و برگِ گلِ یاس
لحظه‌ی رهایی پرنده‌هاست
تو خودِ عشقی که همزاد منی
تو سکوتِ من و فریادِ منی

تو خود عشقی که شوق موندنی
غم تلخ و گُنگِ شعرای منی
وقتی دنیا درد بی‌حدی داره
تویی که فریاد دردای منی
تو خودِ عشقی که همزاد منی
تو سکوتِ من و فریادِ منی

دستای تو خورشید و نشون میدن
چشمای بسته‌مو بیدار می‌کُنن
صدای بال پرنده رو، لبات
تو گوشام دوباره تکرار میکنن
زندگی وقتی که بیزاری باشه
روز و شبهاش همه تکراری باشه
شاید عشق برای بعضی عاشقا
لحظه‌ی بزرگ بیداری باشه

عشق لالایی بارون تو شباست
نم‌نم بارون پشتِ شیشه هاست
لحظه‌ی عزیز با تو بودنه
آخرین پناهِ‌ موندنِ منه
تو خودِ عشقی که همزاد منی
تو سکوتِ من و فریادِ منی

♫  LP Cover  ♫

* * *

روانبخش: بدگمان

روانبخش بدگمان

بدگمان
شعر: محمدعلی شیرازی
آهنگ: پرویز مقصدی
تنظیم آهنگ: واروژان
خواننده: غلامعلی روانبخش

ای همسر آزرده‌ی من
ای لاله‌ی پژمرده من
آخر لبت آمد به فریاد
از رشک من، نفرین به من باد!
آخر دل پاکت شکستم
با سنگِ غم، ای داد و بیداد

گر بر تو کردم بدگمانی
بر من ببخشا ای که دانی
آتش این عشق سوزان
شعله زد بر دشتِ من

اکنون خریدار وفایت
پوزش به‌لب، افتم به پایت
تا نخندی، من نخندم، گر بخشکد اشک من
آن نازنین دست تو کو بر سر من، همسر من
تا شوید این خونابه‌ از چشم تر من

* * *

error: Content is protected !!